در بازگشت به فورت هود ، سوتو از مشورت خبر نداشت . دو سال در دوره نامنویسی خود باقی ماند ، و او در تلاش بود تا با زندگی آهستهتر از خر خر خر خود را بر روی یک پست stateside وفق دهد . او خواستار بازگشت به عمل شد، از طریق انتقال به بخش ۸۲ هوابرد ، که در اوایل سال ۲۰۱۰ او را به پورت پرنس ، هائیتی ، برای معافیت از زلزله فرستاد . او در ماه آوریل در حال کمک به صدور غذا برای بازماندگان بود که در مورد خروج افراد از کورنگال به او گوش داد . در یک سطح فهمید . روی هم دیگر خرد شده بود . چرا سالها طول کشید تا اشتباهات را تصدیق کنم ؟ مات و مبهوت مانده بود . ناگهان ، تو میدونی که شاید این کار نمیکنه ؟ اما او هنوز در ارتش بود و ناظران مراقب و وظایف اجرا بودند . او به دنبال الگویی که در سن ۱۸ سالگی یاد گرفت ، زمانی که دوستانش و sergeants شروع به مردن کردند . بند آمد .
در سال ۲۰۱۱ ، واحد او به عراق فرستاده شد تا به یک عقبنشینی آمریکایی دیگر کمک کند . اکنون او یک گروهبان و رهبر تیم در سومین استقرار بود . او قدرت و تجربه ، شکاکیت و خالکوبی را به دست اورده بود . زمان سوتو در عراق شبیه تور افغان نبود . او و تیم او بخشی از یک نیروی امنیتی محیطی بودند که از فرودگاهها به عنوان هواپیماهایی محافظت میشد که هر چیزی که پنتاگون میخواست نگه دارد را باخود حمل میکردند . به نظر میرسید که شورشیان تصمیم گرفتهاند که آنها را رها کنند . سوتو هیچ اقدام مستقیمی را مشاهده نکرد ؛ بیشتر وقت خود را در سالن ورزش صرف کرد تا گشت . اما یاد گرفته بود که در مورد روایتهای رسمی نظامی تردید کند . هنگامی که او در اواخر آن سال به کویت پرواز کرد ، در میان آخرین آمریکایی که ( قبل از سقوط نیروهای عراقی در مواجه با تهاجم دولت اسلامی پنتاگون را به عقب میراند ) ، احساس نمیکرد که صلح تضمین شدهاست . رقابت خشونتآمیز برای عراق به پایان نرسیده بود .
تا آن زمان جنگ در افغانستان فعالیتهای دولت اوباما را جذب کرده بود تا آن را بچرخاند . موج سربازان آمریکایی و ناتو که پس از سفر شرکت Viper به crested رسید، باعث شد تا خبرهای بیشتری در مورد جنگ در مکانهایی که چند نفر از آمریکاییها قبل از آن شنیده بودند ، بیاورد . هجوم پول ، تجهیزات و مشاوران ارتش افغان و تعداد پلیس را افزایش داده و نیروهای تازه را بر روی زمین توزیع کردهاست . آخرین طرح برای آمریکاییها این بود که کشور را امن کنند ، خدمات دولتی را هدایت کنند و سپس حومه شهر را به سربازان افغان تحویل دهند .
برای همه همکارانم درد بیشتری حس نمیکنم .
فقط شامپاین
بیایید آسمان را مزه کنیم .
زمان خیلی واضح است . شش سال پس از ترک ارتش ، سوتو هنوز شب را در بیداری گذرانده است و میکوشد تا با سفر کورنگال خود به اینجا بیاید . این پشیمانی یا ضربه جنگی نبود که او را تهی کرده بود. این خاطره سربازان از دست رفته بود ، یک اندوه ماندگار که با درکی کاملتر مخلوط شده بود که میتوانست احساس یک نفرین را داشته باشد . اغلب ، هنگامی که سوتو upon در خدمت خود دید ، بین the و رکگویی متضاد اسیر شد . او گفت : " من نمیتوانم بگویم که مردم بخاطر هیچ چیز جان باختند و من نمیخواهم بگویم که مردم بخاطر هیچ چیز جان باختند ."
در پارک سنت جیمز در برونکس بسکتبال بازی میکرد .
اعتبار
دوین Yalkin برای نیویورکتایمز
در پارک سنت جیمز در the itDevin برای نیویورکتایمز بسکتبال بازی میکرد.
اواخر بهار امسال ، قبل از یک جلسه ضبط در یک استودیوی صوتی اجارهای در نزدیکی میدان تایمز ، Soto سوتو در خیابان موریس از مادربزرگش دیدن کرد . او و پدرش از میان گنجهای که یونیفرم کهنه و یادگارها را از دوره نامنویسی خود داشتند ، نگاه کردند . در این مجموعه یک جعبه کوچک تحویل سایت آمازون قرار داشت . در سال ۲۰۰۸ ، زمانی که یک هلیکوپتر حامل پست به the کورنگال واقع در سال ۲۰۰۸ رسید ، بسته را دریافت کرده بود . نوار آن پاره شدهبود ، اما محتویات آن دستنخورده باقی مانده بود - یک جلد کاغذی که به رنگ سبز پیچیده شده بود . روبان طلایی آن دستنخورده بود . این نسخه از کتاب " The Catcher in the " بود که برای ۳۳ امین سالگرد تولد گروهبان Cox سفارش داده بود . بعد از مرگ کاکس رسیده بود .
منبع سایت سربازی