محله خارج از خانهاش خشن بود و سوتو جای خود را در خیابان پیدا کرده بود - از ۸ سالگی به فروش باتریهای AA روی جدول پرداخت . زمانی که دوران کودکی او سپری شد ، او به دوستانش نگاه کرد که به جرم جنایت گرفتار شده بودند. بعضی از آنها به Dominicans Don ، یک گروه لاتینی در یک رقابت شدید با دیگری ، یعنی Trinitarios ، پیوستند . پدرش که به عنوان دربان در مانهاتان کار میکرد ، او و برادرش را بازداشت کرده بود . این خانواده یک آپارتمان با مادربزرگ سوتو ، Haydee Madera سوتو را در اختیار داشت که از پورتوریکو در سال ۱۹۶۲ به نیویورک نقلمکان کرد و برای دههها در همان ساختمان در خیابان موریس زندگی کرد . او از پنجره طبقه دوم او نگاه میکرد ، گویی بالای سرش شناور بود و وقتی احساس میکرد که دچار مشکل شده ، او را صدا میزند . هنگامی که سعی کرد از او فرار کند ، راهش را بر فراز بامها و پلکانهای متعدد بر روی بلوک فرا گرفت ، و دانست که کدام پله بالا میرود تا جلوی او را بگیرد و او را به خانهاش راهنمایی کند . سوتو هم نمیخواست او را ناامید کند . در کلاس هشتم ، او Iago را در اثر " Othello " شکسپیر بازی کرد . نقش او به او کمک کرد تا در مدرسه هنرهای نمایشی حرفهای منهتن در سپتامبر ۲۰۰۳ ثبتنام کند ، نه زمانی بعد از اینکه آمریکا به عراق حمله کرد .
سوتو هنوز کاملا ً با او جور در نیامده بود. بسیاری از هم کلاسیهایش به خدمت در باند شباهت نداشتند و یا تمایل به خدمت در ارتش نداشتند . آنها تقریبا ً به کالج رسیده بودند و به نظر میرسید که میتوانند خود را از حافظه نیویورک خالی کنند . سوتو احساس کرد که اهل دنیای دیگر است و در مسیری متفاوت حرکت میکند . او در سال ۲۰۰۷ فارغالتحصیل شد و در کلاسهای تابستانی در کالج لمان ثبتنام کرد ، اما چیزی احساس نکرد . آمریکا در حال جنگ با دو جنگ بود . هر کدامشان بد پیش میرفتند . او دور و بر نشسته بود ؟ او از کلاس ریاضی خارج شد و به دفتر استخدام ارتش رفت و در آنجا به اولین سرباز گفت که میخواهد امضا کند . او برای پیادهنظام داوطلب شد - احساس سختترین و خطرناکترین شغل . مادربزرگش در حال بازدید از روستای او در پورتوریکو بود که او سوگند یاد کرد . وقتی شنید که " اگر من اینجا بودهام ، او را رها نخواهم کرد " .
در ماه اوت ، هنگامی که سوتو به فورت Benning رسید . برای یک واحد آموزش واحد ، یک خط لوله برای مبارزه با بخشها ، او به عنوان یک انسان برچسب ساده به او داده شد : Roster شماره ۲۴۲ ، که بر روی نوار کلاهخود سبز ساده نوشته شده بود . چندین گروهبان که او را آموزش داده بودند به عراق و افغانستان رفته بودند؛ او آنها را به عنوان most افرادی که تا به حال دیده بودند ، مورد توجه قرار داد . سوتو دوباره به خاطر گذراندن تعطیلات در ژانویه ۲۰۰۸ به فورت هود ، Tex بازگشت . و به بخش اول پیادهنظام ملحق شد که برای چرخشی در افغانستان بسته بود . جنگ در عراق به مرحله سختی وارد شده بود . پنتاگون در حال تغییر توجه به شکست طالبان بود که پس از اینکه در سال ۲۰۰۱ از کابل به زور از کابل رانده شد ، خود را برجای گذاشت . این کشور پاسگاههای دور افتاده دور افتاده را قطع کرده و دولت تحت حمایت آمریکا در بسیاری از کشور را به چالش کشیدهاست .
در فورت هود ، Soto سوتو با رهبر گروه Viper ، گروهبان ناتان کاکس ، مورد استقبال قرار گرفت . کاکس در سن ۳۲ سالگی بزرگتر از معمول برای رتبه او بود . او ابروهای درهم کشیده داشت ، نشانهای از موی خاکستری ، تحصیلات دانشگاهی و هالهای از اعتماد به نفس که ریشه در تورهای گذشته در بوسنی و عراق داشت . او سوتو را با شیوهای صریح ، با ادبی که سالها در دانشگاه Catholic در ایالت آیووا منعکس شدهبود ، خوشامد گفت . immediately سوتو او را دوست داشت . کاکس یک خوره کتاب خالکوبی شده با یک طرف اندیش ناک بود . پس از کار تحت سرپرستی sergeants مته ، با outsize personas ، سوتو را به رفتار آرامتر ، آرامتر و آرامتر خود جلب کرد . گروهبان platoon ، گروهبان اول توماس رایت ، سوتو را به عنوان حامل مهمات در یک گروه مسلسل به کار برد .
منبع سایت سربازی