سربازی

کری با پسر بزرگ‌تر خانواده محمد ، Mohammad.Cred itDamon وینتر ، New York Times

او نوشت : "من مشتاق هستم که همه جوانب تجارت را از جوراب گرفته و قفسه‌ها را به استراتژی‌های بازاریابی و عادت‌های خرید کانادایی بپردازم " . او در حال توصیف تجربه کاری خود در طول سه سال اقامت خود در آردن نوشت : " من به عنوان یک پناهنده باید هر جا که بتوانم کار کنم ."

" ده بار دیگر ! او در حین رانندگی به او گفت : " او به او گفت که آن‌ها برای مصاحبه رانندگی می‌کنند .

زمانی که به او موقعیت نیمه‌وقت پیشنهاد شده بود ، حامیان مالی هیجان‌زده بودند . اما چند روز بعد ، او the را فراخواند تا بگویند که آن را پایین خواهد آورد . او گفت : " او با گرفتن پول از خانه حامی مالی خود دست و پنجه نرم می‌کرد ، دیگران برای کمک به خانواده‌اش آمده بودند و " واقعا ً سخت بود که در این مورد استقبال کنیم . " اما او می‌خواست گزینه‌هایی مانند تبدیل شدن به یک مکانیک را در نظر بگیرد . او بعدها گفت : " در سوریه یا آردن ، او هرگز برای انتخاب کردن کار خود آزادی نداشته است ."

تبلیغ

او گفت که او نمی‌خواهد تا زمانی که انگلیسی اش را بهبود بخشد ، شغلی بگیرد ، زیرا او خواهان لطف و احسان بیشتر نیست . وی افزود : "در سوپر مارکت ، قادر به پاسخ دادن به سوالات اولیه از سوی مشتریان ، " من یک مسئولیت به کارفرمای خود خواهم بود . " او بعدا ً گفت که او از دیدن این کار سخت ناراحت شده بود ، اما اغلب پس از اینکه این کار را انجام داده بود دست‌پاچه شده بود . Sawsan در سن ۱۶ سالگی با ازدواج برنامه‌ریزی‌شده ازدواج کرد و به دلیل بمب‌گذاری و کمبود برق به سرعت فرار کرد ؛ یک ماه بعد ، آن‌ها گریختند . از آن زمان تا کنون، او خانواده‌اش را ندیده است .

این زوج در جردن در حالی که در یک خانه پر از افراد زیادی خوابیده بودند و نه تخت‌خواب یا پتو ، و مورچه‌هایی که بر روی پسرشان به نام عبدالرحمان ، پس از برادر مرده آقای Ballani و ملقب به Aboudi می‌خزیدند ، به سر می‌بردند . او گفت که یکی از برادران آقای Ballani هنوز در خانه جردن گیر افتاده بود و بیوه برادرش در پارکی در سوریه زندگی می‌کرد و سه فرزندش را برای غذا جمع‌آوری می‌کرد .

احمد محمد ، پسر عبدالله و Eman محمد ، با مارک Blumberg .

اعتبار

دامون Winter / نیویورک‌تایمز

تصویر

احمد محمد ، پسر عبدالله و Eman محمد ، با مارک Blumberg.Cred وینتر ، وینتر ، نیویورک‌تایمز

او گفت : " اگر ما به اینجا نیامده بودیم ، می‌مردیم . "

حامیان این خانواده به عنوان بیشتر افراد غریبه به یکدیگر معرفی شدند - چند تن از همکاران سابق ، دوست یک دوست . " Helga Breier "، مشاور تحقیق بازار و یکی از سازمان دهندگان ، تابستان گذشته ، هنگامی که احساس می‌کرد در طول تعطیلات مدیترانه‌ای با رنج و عذاب از روی آب ، احساس ناراحتی می‌کند ، به حمایت مالی کشیده شد .

Ballanis به تحریک محرک اصلی تبدیل شدند . آن‌ها با هم یک آپارتمان روشن در نزدیکی خانه شان پیدا کردند و برهنگی را رد کردند - خانواده کمی خرت و پرت با پوسترهای شاد و برچسب‌ها که همه چیز را به زبان انگلیسی برچسب می‌زدند : لامپ ، گنجه ، دیوار ، در . این زوج تقریبا ً هیچ انگلیسی صحبت نکردند ، بنابراین به آقای Ballani آموزش دادند تا به جایی که باید برود ، تدریس کنند ، حامیان به او کمک کردند تا از این مسیر عکس بگیرد . هنگامی که Aboudi در بخش مراقبت روزانه کج‌خلقی می‌کرد ، با او نشستند تا مادرش بتواند در کلاس زبان بماند . این زوج غذای مفصلی در خاور میانه تهیه کردند - از شما وعده غذا برای حامیان مالی دادند و اغلب از مداخلات خود استقبال کردند . آقای Ballani یک کلاه Maple در تورنتو به تن کرد که هر روز یک روز می‌پوشید و همسرش با سرعت روی یک toboggan کار می‌کرد .

advertisement



منبع سایت سربازی

سربازی

و همکارانش این ایده را رد کردند و گفتند که آن‌ها می‌ترسیدند که اگر تعداد زیادی از کلاس‌ها از دست بدهند , این زوج سهمیه خود را از دست خواهند داد . قطار به سرعت نرم شد . واضح نبود که آن‌ها چه آزادی زیادی برای ابراز مخالفت با دیگران داشتند ; به نظر می‌رسید مایل نیستند چیزی جز سپاسگزاری را اعتراف کنند .

او صبح آن روز گفت که او و شوهرش هرگز عقاید مختلفی از حامیان مالی نداشته اند . او افزود : " ما هرگز احساس نکردیم که به ما می‌گویند چه کار کنیم . "

یک هفته دیگر , گروه تمدید شده برای پیک‌نیک جمع شده‌بودند , اولین جشن تولد کسی بود که برای شرکت در پیک‌نیک انداخته بود . او عمیقا ً تحت‌تاثیر این حرکت قرار گرفت . او در مصاحبه‌ای گفته بود : " زندگی انسانی در اینجا ارزش دارد . " " شما می‌توانید همه جا آن را احساس کنید . "

اما مکالمه در مهمانی به خویشاوندان او در سوریه تبدیل شد و به نظر می‌رسید که به نظر می‌رسد که کانادایی‌ها می‌توانند کیک را ارائه کنند . مانند بسیاری از تازه واردان , او به طور منظم تماس‌ها و متن‌ها را از اعضای خانواده , برخی در تنگه‌های دلخراش دریافت می‌کند , همانطور که گزارش‌های خبری حاکی از گرسنگی در بازگشت به خانه و کشتار دسته‌جمعی در مدیترانه است .

او بعدها درباره حامیان گفت : " من واقعا ً از آن‌ها ممنونم , من نمی‌خواهم آن‌ها اشتباه کنند . " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " " و " " " " " " " " " " " " " " " "

حامیان مالی نیز بر روی آن کار می‌کردند و به دیدار برادر ناتنی اش در اردن با گروه اسپانسر دیگر تورنتو و تلاش برای انجام تشریفات اداری کمک می‌کردند . در اواخر بهار خبر داشتند : بستگان او ممکن است به پایان سال برسند .

او بسیار خوشحال بود و شروع به برنامه‌ریزی برای نشان دادن بستگان خود در شهر کرده بود . این بار , او راهنمایی خواهد بود .

تبلیغات

او گفت : " اکنون نوبت من است که کمک کنم. "

در راه خود

سه ماه پس از اولین ملاقات ناشیانه با کری و سایر حامیان هتل فرودگاه , آن‌ها در یک آهنگ تولیدی کلیک کرده بودند و سریع‌تر از هر کسی که انتظار می‌رفت به کانادا می‌رسید .

آن‌ها به پیک‌نیک رفتند و از آبشار نیاگارا شروع به پای‌کوبی کردند و در یک جشنواره بهاره به پای‌کوبی پرداختند . این دختران مدال افتخار دانشجویان را دریافت کردند . بیان , که بزرگ‌تر از پسران بود , به خیابان‌های آردن حمله کرد و اکنون در حال کتک زدن دوندگان از مدارس سراسر شهر بود . زمانی که حامیان مالی به تدریس زبان غیر رسمی آمدند , احمد , کودک سه‌ساله , دوست داشت عبارات جدیدی را در زبان انگلیسی امتحان کند , مانند " کار خوب ! "

هنوز هم شوک فرهنگی وجود داشت . وقتی عبدالله محمد بچه‌ها را به یک استخر اجتماعی برد , با زنی که بیکینی پوشیده بود برخورد کرد . او بعدها گفت : " من فرار کردم . " من هرگز آن را قبلا ً ندیده بودم . "

او یک هنرمند به نام سوزان استیوارت , با فهرستی بی‌پایان از فعالیت‌ها برای خانواده و تبادلات ایمیل طولانی با معلمان کودکان بود . در طول بازگشت او به درس زبان انگلیسی , او به حیاط و به بچه‌ها دستور داد که بین حلقه‌ها و کلمات جدید جایگزین شوند . حامیان دیگر گفتند که او خیلی بی‌رحم بود , به همین دلیل بود که خانواده پیشرفت زیادی کرده بودند .

هنگامی که محمد اعظم علاقه خود را به کار اعلام کرد, جان استوارت با کمک به او برای پیدا کردن شغل , مصرف شد . از همه تست‌ها برای خانواده - و , با گسترش , حامیان - این شاید مهم‌ترین آن‌ها بود . به همین دلیل , استوارت استوارت یک مشاور تسویه عربی برای مشاوره با محمد محمد پیدا کرد و او را به یک نمایشگاه شغلی برای پناهندگان کشاند که در آنجا با صاحب یک سوپرمارکت سوری صحبت کردند . پس از آنکه او را برای یک مصاحبه دعوت کرد , رابرت استوارت از یک پرسشنامه که به او کمک کرده بود, رزومه تهیه کرد .

کری با پسر بزرگ‌تر محمد , محمد .



منبع سایت سربازی

سربازی

پناهندگان یک کلمه خارجی را تبلیغ می‌کنند : خوش آمدید

چگونه مادران هاکی کانادا ، دوستان پوکر و همسایگان خود را در حال پذیرش سوریه ، یک خانواده در یک زمان می‌دانند .

CreditCredit

نوشته Jodi kantor و Catrin Einhorn

۳۰ ژوئن ۲۰۱۶

۱۳۹۷

Leer و espanol

TORONTO - یک روز یخ زده در فوریه ، کری McLorg به هتلی در فرودگاه رفت تا خانواده‌ای از پناهندگان سوری را انتخاب کند . او ذاتا ً محتاط بود و شغلی داشت که روی داده‌های بیمه کار می‌کرد ، اما هرگز حتی با افرادی صحبت نکرده بود که می‌خواستند وارد زیرزمین او شوند .

او گفت : " من نمی‌دانم آیا آن‌ها حتی می‌دانند ما وجود داریم یا نه . "

در هتل ، زنگ اتاق عبدالله محمد به صدا درآمد و مترجم به او گفت که به طبقه پایین برود . تنها وسایل فرزندانش در کیسه‌های پلاستیکی صورتی بودند و اسناد خانواده در یک پاکت کاغذی سفید که با پرچم کانادا چاپ شده‌بود قرار داشت . به او گفته شده‌بود که حامیان او آمده بودند . هیچ نمی‌دانست این حرف چه معنایی دارد .

در سراسر کانادا ، شهروندان عادی از گزارش‌های خبری مبنی بر غرق شدن کودکان و گریز از مهاجران نومید در یکی از جدی‌ترین مشکلات جهان مداخله می‌کنند . این کشور به آن‌ها قدرت و مسئولیت نادری می‌دهد : آن‌ها می‌توانند در گروه‌های کوچک با هم متحد شوند و شخصا ً - اساسا ً یک خانواده پناهنده را در محل اسکان مجدد اسکان دهند . تنها در تورنتو ، مادران هاکی ، دوستان خیابانی ، اعضای باشگاه‌های کتاب ، دوستان پوکر و وکلا دایره‌وار تشکیل شده‌اند تا در خانواده‌های سوریه شرکت کنند . دولت کانادا می‌گوید از هزاران نفر حمایت مالی می‌کند ، اما این گروه‌ها اعضای بیشتری دارند .

هنگامی که خانم McLorg وارد لابی هتل شد تا با آقای محمد و همسرش Eman ملاقات کند ، نامه‌ای دریافت کرد تا توضیح دهد که حمایت مالی چگونه کار می‌کند : برای یک سال ، خانم McLorg و گروهش حمایت مالی و عملی را از پرداخت یارانه غذا و اجاره به تهیه لباس برای کمک به آموزش زبان انگلیسی و پیدا کردن کار ارائه می‌دادند . او و شرکای او قبلا ً بیش از ۴۰، ۰۰۰ دلار کانادا ( حدود ۳۰، ۷۰۰ دلار ) را جمع‌آوری کرده ، آپارتمانی را انتخاب کردند، با مدرسه محلی صحبت کردند و یک مسجد مجاور را پیدا کردند .

advertisement

خانم McLorg ، مادر دو نوجوان ، راهش را از میان لابی شلوغ باز کرد ، نوعی برزخ برای افراد تازه‌وارد که به تازگی وارد سوریه شده بودند. یکی دیگر از اعضای گروه علامت خوشایندی را در دست گرفت که به زبان عربی نوشته بود اما بعد متوجه شد که نمی‌تواند بگوید که آیا کلمات بالا یا پایین است یا نه . هنگامی که Mohammads ظاهر شد ، خانم McLorg از آن‌ها اجازه خواست که دست بدهند و افرادی را که در مقابلش ایستاده بودند بگیرند . آقای محمد از ۳۵ سال پیش مسن‌تر به نظر می‌رسید . همسرش غیرقابل خواندن بود و یک niqab که صورتش را پوشانده بود به جز یک شکاف باریک برای چشمانش بود. چهار فرزند آن‌ها ، که همگی زیر ۱۰ سال بودند ، parkas را با برچسب هنوز روی آن‌ها بسته بودند .

سوزان استوارت ، هنرمند ، حامی of محمد و خانواده‌اش است .

اعتبار

دامون Winter / نیویورک‌تایمز

تصویر

سوزان استوارت ، هنرمند ، حامی of محمد و her itDamon وینتر ، New York Times است.

برای the که کم‌تر از ۴۸ ساعت در کانادا بوده ، خواندن سیگنال‌ها حتی سخت‌تر بود . در سوریه ، عبدالله در فروشگاه‌های مواد غذایی خانواده خود کار کرده بود و Eman یک پرستار بود ، اما پس از سه سال اقامت در آردن ، آن‌ها مورد استفاده قرار نگرفتند و مورد استقبال قرار نگرفتند . عبدالله پرسید : " باخود گفت : " این مردم در عوض چه می‌خواهند ؟ "

بیشتر جهان نسبت به بحران پناهندگان - ۲۱ میلیون آواره از کشورهای خود ، نزدیک به پنج میلیون نفر از آن‌ها - با تردید و یا دشمنی واکنش نشان می‌دهد . یونان مهاجران نومید را به ترکیه بازگردانده است؛ دانمارک اشیای قیمتی خود را توقیف کرده‌است ؛ و حتی آلمان که بیش از نیم‌میلیون پناهنده را پذیرفته ، با افزایش مقاومت در برابر آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند . نگرانی Broader در مورد مهاجرت و مرزها به انگیزه بخشیدن به انگلیسی‌ها برای برداشتن گام غیر عادی در هفته گذشته رای دادن به خروج از اتحادیه اروپا کمک کرد .



منبع سایت سربازی

سربازی

او جواب داد : نگرانی . در صدر نگرانی‌های دیگرش ، پدرش به سوریه بازگشت و از آقای حج خواسته شد که برای عیادت پزشک پول بفرستد و برای تامین معاش خانواده آن‌ها را تامین کند و حتی او را مجبور کند تا از حامیان مالی درخواست کمک کند . وقتی پسر گفت نه ، مطمئن نیست که چیزی برای ذخیره داشته باشد و نمی‌خواهد تقاضای کمک بیشتری از کانادایی‌ها بپرسد ، پدرش در پاسخ به درخواست‌های او توقف کرد . چند روز قبل از قرار ملاقات ، آقای حج که غرق احساس گناه شده بود ، تلفن همراه جدید خود را برداشت ، آن را روی زمین انداخت و زیر پایش له کرد .

همسر او ۳۷ ساله به هدر دادن پول اعتراض کرد و به او گفت که صبور باشد . او اخیرا ً در آشپزخانه یک رستوران خاورمیانه شغلی به دست آورده بود . فرزندانشان برای اولین بار در زندگی خود به مدرسه می‌رفتند ، انگلیسی و فرانسوی یاد می‌گرفتند ، اسکیت بازها و قهرمانان فوتبال می‌شدند . او مطمئن بود که حامیان در کنار آن‌ها باقی خواهند ماند و اینکه جدای از مسائل مالی ، ماه ۱۳ رابطه آن‌ها را تغییر نخواهد داد .

او گفت : " من می‌دانم که حامیان ما ما را دوست دارند و آن‌ها ما را ترک نخواهند کرد ."

اما می‌دانست که شوهرش نومید است . او اخیرا ً او را روی کاناپه جمع کرده بود و گریه می‌کرد .

او گفت : " اکنون ، همانطور که خانم استارک پشت میز نشسته بود و نمی‌توانست مکالمه را به عربی درک کند ، آقای حج به مشاور گفت که او در حال بررسی چیز افراطی است و من داشتم به بازگشت به سوریه فکر می‌کردم ."

Editors

Milkers هوشمند و یک گلخانه خودکار : داخل یک مزرعه کوچک تک - تک

گلی‌تر چه بود ؟

یک کارآگاه خصوصی می‌خواست به او Innocent بی‌گناه را ثابت کند . آیا روش‌های او برای او مفید خواهد بود ؟

عقب برمی گردم

چند ساعت بعد ، سه کودک بزرگ‌ترش با پاهای دراز شده در یک رخت‌کن هاکی روی یخ نشسته بودند و دوتا از حامیان روی آن‌ها خم شده بودند و بند کفش‌هایش را گره می‌زدند . کارول Atkins ، دستیار مربی حبابی که به زودی ۶۹ ساله شد ، یکی از fanatic هاکی بود که قدیمی‌ترین بازیکن لیگ بود . او گفت : " اکنون او شروع به واکسینه کردن کودکان حج در این رشته ورزشی کرده ، آن‌ها را با دنده عقب می‌راند و آن‌ها را به یک کلاس هفتگی می‌برد در حالی که والدین آن‌ها در خانه ماندند ." خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas ، چپ ، که از حمایت مالی دیگری برخوردار بودند ، باقی ماندند .

اعتبار

دامون Winter / نیویورک‌تایمز

تصویر

خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas در سمت چپ که توسط دیگر sponsors.Cred itDamon وینتر و New York Times نیز شرکت کرده بودند .

اما خانم McLorg یک طرف دیگر را دید : آقای محمد شروع به هدایت مسیر خود در کانادا کرد و رابطه بین حامیان مالی و خانواده ، که در ابتدا یک lopsided بود ، شروع به تعادل کرد : " کار ما کمک به آن‌ها برای ورود به کانادا و نشان دادن گزینه‌های موجود در اینجا بود ."

در اواسط ماه مه ، در پایان یک نشست عادی با حامیان مالی و the ، او اخبار مربوط به خود را به اشتراک گذاشت : او سرطان سینه داشت . حالا که او با جراحی رو به رو بود ، او کسی بود که آسیب‌پذیر بود و سوری‌ها کسانی بودند که او را چک می‌کردند .

خانم McLorg گفت : " آن‌ها گل‌ها و شکلات‌ها را آورده‌اند ؛ دیگر حامیان که اکنون در لجستیک مراقبت ، تحویل غذا و کمک‌های دیگر به کار گرفته شده‌اند ، من قصد نداشتم گروه حمایت خودم را بسازم ، اما اکنون یکی دارم ."

بایان و Batoul ، دو پسر بزرگ محمد ، با استفاده از مجموعه‌ای از تابلوهای آب‌رنگ که در اولین روز در هتل فرودگاه به آن‌ها سلام و احوال پرسی کردند کارت‌های خوبی دریافت کردند . صبح بعد از عملیات خانم McLorg ، وقتی او را به اتاق نشیمن برد ، کارت‌ها اولین چیزهایی بودند که می‌دید .

اصلاحیه : ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶

نسخه اولیه یک تصویر تصویری با این مقاله ، لقب دو حامی Muaz Ballani " را نشان می‌دهد . آن‌ها دیوید دنیس و دیوید دنیس جونیور هستند . و نه دیوید scrivener و دیوید scrivener پسر .




منبع سایت سربازی

سربازی

خانم استارک که باور کرده بود که آقای Hajj به اندازه کافی حساب او را نفهمیده است ، به بانک رفت تا بفهمد چه اتفاقی افتاده‌است . وقتی که هیچ مدرکی دال بر سرقت وجود نداشت ، او و سایر حامیان در این فکر بودند که آیا توضیحات دیگری برای این الگوی ناآشنا وجود دارد یا خیر. آیا آقای حج این پول را به پدرش در سوریه فرستاده‌است ؟ توی یک کشو پنهان کرده ؟ حامیان مالی، که از جایگاه تماشاگران تماشا می‌کردند ، هر حرکت بچه‌ها را دنبال می‌کردند . Ms. ، دانش‌آموز کلاس چهارم و کمدین خانوادگی ، همه کس ، حتی بچه‌های متولد کانادا ، را به جلو می‌برد و اول کارش را تمام می‌کند " اوه ، خدای من ، مثل این است که روی یخ دویده باشد . "

تبلیغ

با نزدیک شدن ماه ۱۳ به کانادا ، هر گروهی از حامیان و پناهندگان باید مشخص کنند که رابطه جدید آن‌ها چگونه خواهد بود . بعضی از آن‌ها به طور متقابل از کار افتادند ، شیمی هیچ وقت کاملا ً درست نبود . در موارد دیگر ، کانادایی‌ها به طور مستقیم به تامین مالی سوری‌ها ادامه دادند و نتوانستند سیم مالی را قطع کنند .

با این حال ، با نزدیک شدن مهلت ، حامیان حج با پرسش‌های آزار دهنده‌ای مواجه شدند : آیا آن‌ها برای خانواده سوریه کار زیادی انجام می‌دادند ؟ آیا آن‌ها باید پشت سر هم بایستند و مانند chauffeurs ، برنامه ریزان و همه دور بزنند ؟ آیا آن‌ها مایل بودند که اجازه دهند خانواده دچار اشتباه شوند ؟ حتی اگر آن‌ها می‌خواستند دست از کمک بکشند ، آیا می‌توانستند این کار را بکنند ؟

درس‌های اسکی فقط آغاز کار بودند . بسیاری از روزها در آپارتمان خانواده به عنوان یک سری از حامیان که پشت در می‌زدند ، از صبح‌ها که به خانه خانم Hajj در زبان انگلیسی مراجعه می‌کردند - با یک کودک در خانه - به کلاس نمی‌رفت - تا عصرها زمانی که آن‌ها به نوبت به تکالیف بچه‌ها کمک می‌کردند . هنگامی که آن‌ها پایین می‌افتادند ، محصولات اضافی یا گوشت حلال می‌آوردند ، سوالاتی در مورد پست می‌کردند ، سوری‌ها را به ملاقات می‌گذاشتند و از هر چیزی که مورد نیاز بود مراقبت می‌کردند . تقویم روی یخچال دلایل بیشتری برای نشان دادن ، مانند بازدیدهای دندان‌پزشکی ، با طرح کوچکی از یک دندان نشان داد .

پزشکی که آن‌ها برای خانواده پیدا کرده بودند و یک مشاور فلسطینی - کانادایی به آن‌ها هشدار داده بود که مانع تبدیل شدن Hajjes به خودکفایی شده‌اند . بعضی از حامیان هم همین احساس را داشتند .

خانم مایلی ، یکی از حامیان حمایت از عقب کشیدن گفت : " اگر چنین چیزی را ادامه دهیم ، آن‌ها بیشتر و بیشتر وابسته خواهند شد .

او گفت : " حتی آقای حج گفت که او باید اشتباه کند و من باید روش سخت را یاد بگیرم ."

اما حامیان مالی می‌دانستند که خانواده چقدر به آن نیاز دارند . The در آغاز جنگ از سوریه گریخته و چندین سال بدبختی را در لبنان سپری کرده ، در شرایط نامساعد زندگی می‌کردند و کودکان برای یک دلار در روز کار می‌کردند . آیا واقعا ً انتظار می‌رود که آن‌ها در یک سال مستقل باشند ؟

تبلیغ

حامیان مالی، که اغلب بازنشستگان بودند ، فرصت کمک داشتند ، و آن‌ها با حس مشترک ماموریت خود شکوفا شدند . آن‌ها چیزهای زیادی برای the می‌خواستند : نه تنها اصول اولیه ، مانند زبان و سواد ، بلکه برای آن‌ها که در جریان اصلی زندگی کانادا شرکت کنند . آن‌ها نمی‌توانستند تصور کنند که خانواده به انزوا کشیده شده‌اند ، والدین به حاشیه رانده شده‌اند، و کودکانی که در مورد فعالیت‌هایی که فرزندانشان به آن‌ها اعطا کرده بودند ، ناپدید شده‌اند .

پگی Karas ، اسپانسر دیگر ، می‌گوید : " ما همه کانادایی طبقه متوسط هستیم و این کودکان را مانند بچه‌های طبقه متوسط کانادایی بزرگ می‌کنیم ."



منبع سایت سربازی