سربازی

یک روز صبح در ماه فوریه , اتوبوس مدرسه نتوانست ظاهر شود , بنابراین پسر یکی از اسپانسر را پس از دیگری گرفت , تا اینکه او به جای اینکه اجازه دهد مادرش آن را بفهمد , فوراً به سمت او دوید . می‌ترسید مبادا پسر یک روز مدرسه را از دست بدهد .
سام سون یکی از مدافعان پناهندگان گفت : " این وابستگی از دو طرف می‌آید . " او گفت : " تازه واردان نگران ریسک هستند و لحظه‌ای که ریسک می‌کنند , اسپانسر فکر می‌کند " آن‌ها انگلیسی صحبت نمی‌کنند , من به آن‌ها کمک خواهم کرد . "
حامیان تصمیم گرفتند تا مربیگری حجاج و کودکان را ادامه دهند اما به شیوه‌های دیگر عقب‌نشینی کنند . آن‌ها از والدین حجاج خواستند که بجای انجام این کار بچه‌ها را به شنا ببرند . آن‌ها می‌دانستند که باید به جای رانندگی بیشتر به آن‌ها مسیرهای اتوبوس بیشتری بدهند .
اما به ندرت پیش می‌آمد . زمانی که کودکان حج درس شنا را از دست دادند , حامیان دوباره شروع به گرفتن آن‌ها کردند . همانطور که برای نشان دادن مسیرهای حمل و نقل عمومی بیشتر به خانواده اشاره می‌کنیم . من سوار اتوبوس نمی‌شوم . "
تبلیغات
او اقرار کرد : " من واقعا ً هیچ گونه استقلال را پرورش نداده‌ام . "
حتی دوشیزه داولر , که این گروه را مجبور به انجام کاره‌ای کمتری کرد, در حال امضا کردن کودکان برای اردوگاه در طول تعطیلات بهاره و تلاش برای اداره کردن یک توطئه باغبانی برای مراسم حج که از دست دادن کشاورزی محروم بودند , شد .
بخشی از چیزی که آن را به این مشکل تبدیل کرد این بود که سوری‌ها و کانادایی‌ها شکاف‌هایی را در زندگی دیگری پر کردند که هیچ کدام از آن‌ها پیش‌بینی نکرده بودند : 1 . در آرزوی نوه‌هایش بود و چهار بچه سوری را در آغوش کشیده بود . سه دختر بزرگ‌تر سال‌ها مدرسه رفتن را از دست دادند و بسیاری از حامیان بازنشسته شدند . هنگامی که یکی از تورنتو را برای زمستان ترک کرد, با اشک‌های خود مبارزه کرد و با بچه‌ها خداحافظی کرد .
روز بعد , وقتی در کلاس بود , از غیبت او فریاد کشید .
معضل آسایش
برای حامیان مالی, یکی از مهم‌ترین بخش‌های ماه رمضان , تماشای پناهندگان بود که در بهترین حالت مشکوک بودند . برخی از سوری‌ها آنچه را که کانادایی‌ها احساس می‌کردند جابز اشتباه بودند و یا برای تعداد زیادی کارت اعتباری امضا کردند . برخی دیگر ماشین خریدند , حتی اگر مجوزهای راننده نداشتند .
پایین‌ترین نقطه در سال مالی حج با کشف نگران‌کننده‌ای شروع شده‌بود .
مانند دیگر مردم سوریه , مراسم حج با اشتیاق به کار در کانادا رسید , اما حامیان مالی به جای کلاس‌های فشرده انگلیسی به آن‌ها توصیه شده‌بود . ( آن‌ها به او کمک کردند تا کاره‌ای عجیب و غریبی را در باغبانی و ساخت‌وساز انجام دهد . )
چند ماه پیش از موعد مقرر , شانس آورد . دوست فلسطینی - کانادایی که به این گروه مشاوره می‌داد , هرگز نمی‌توانست این کار را انجام دهد : او به یک مهاجر مصری که سال‌ها پیش به او کمک کرده بود تلفن کرد و پرسید که آیا می‌تواند یک شغل به حج بدهد . به زودی مراسم حج یکی دو شب به علاوه ادامه کلاس‌های انگلیسی انجام می‌شد .
اما هنگامی که لیز استارک با سفر حج به بانک رفت تا چک حقوقی را حساب کند, او معاملات خود را بررسی کرد و به چیزی هشدار دهنده پی برد : دو هزار دلار گم شده‌بودند , پس از عقب‌نشینی از زندان . اس . او بعدها گفت : " من فکر می‌کردم که فریب‌خورده است . "
مراسم حج که به نظر طفره می‌رفت , گفت که پول را برای ذخیره کردن مواد غذایی برداشته است . او گفت : " من می‌خواستم برای فرزندانم شب‌ها گرسنه می‌ماندیم . "

منبع سایت سربازی

سربازی

چند هفته بعد ، آقای حج از حامیان مالی خواست که به رفاه خود ادامه دهند . او در مورد آن از هم کلاسی‌های خود در درس‌های انگلیسی شنیده بود . آن‌ها به او گفتند که برخی از آن‌ها ثبت‌نام کرده‌اند و آن را یک شرط امن‌تر از مشاغل ناامن و کم‌درآمد می‌دانند . یکی توضیح داد که او می‌تواند کار کند و هنوز کمک‌های دولتی را جمع‌آوری کند ، اگر بتواند رئیسش را متقاعد کند که او را زیر میز پرداخت کند.

با احساس غرق شدن ، حامیان شروع به نگران شدن کردند : آیا آقای حج از پول خود برای بازی در سیستم محروم شده بود تا تعادل بانکی خود را کاهش دهد تا بتواند به کمک اجتماعی راه یابد ؟

حامیان می‌دانستند که حتی استفاده قانونی از سیستم رفاهی توسط پناهندگان سوری یک سوال متهم است . بعضی از کانادایی‌ها بحث کردند که رفاه یک گام ضروری برای برخی از پناهندگان است ، برای اینکه آن‌ها زمان بیشتری برای یادگیری زبان داشته باشند، که منجر به مشاغل بهتر در دراز مدت خواهد شد . فلسفه ادامه داد که یک شغل زنده می‌تواند به تله تبدیل شود .

اما در سرتاسر کانادا ، خشم در مورد میزان کمک به تازه‌واردها در حال افزایش بود . یکی از اعضای پارلمان برای سرپرستی مهاجرین جدید و پناهندگان با پرسش‌هایی مانند " آیا می‌دانید که برای داشتن یک زندگی خوب در کانادا باید سخت تلاش کنید تا خود و خانواده تان را تامین کنید ، و شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید چیزهایی داشته باشید که به شما داده شود ؟ "

حامیان حج به شدت از این نگرانی آگاه بودند : " اگر ناگهان ۲۵، ۰۰۰ نفر از مردم سوریه در فهرست‌های رفاهی ظاهر شوند ، یک واکنش شدید وجود خواهد داشت ." در اروپا ، این ایده که دولت خدمات خود را از شهروندان می‌گیرد و به خارجی‌ها می‌دهد ، به یک شکایت آشنا تبدیل شده‌است .

حامیان مطمئن نبودند که چه چیزی را باور کنند ؛ آن‌ها مظنون بودند که آقای حج یک راز را مخفی نگه می‌دارد . این وضعیت " اعتماد من به Mouhamad را از بین می‌برد و این باعث از بین رفتن احساسات من نسبت به خانواده می‌شد . "

او و دیگر حامیان از خودشان سوال کردند : چطور ممکن است این اتفاق بیفتد ، پس از اینکه به خانواده نزدیک شده بودند ؟ و آیا آن‌ها واقعا ً حق دارند بدانند که آقای حج چگونه از پول استفاده می‌کند ؟

advertisement

خانم Karas به او گفت : " خانم Karas در پاسخ به سوال خود درباره رفاه گفت : " ما شما را به اینجا نیاورده ایم و همه این کمک را به شما می‌دهیم تا شما بتوانید در سیستم دولتی ما زه‌کشی کنید ." او توضیح داد که کمک اجتماعی یک تدبیر stopgap برای افراد نیازمند است " ما از شما انتظار داشتیم که بیرون بروید و شغلی پیدا کنید و از خانواده تان پشتیبانی کنید ."

او بعدا ً گفت : " من پسری به این حامیان هستم که در این کشور زندگی می‌کنند و باید مطمئن شوند که چه چیزی درست است و چه اتفاقی افتاده‌است ."

او ادامه داد : " کار کردن بسیار بهتر از ماندن در خانه و انجام ندادن کاری است و کار می‌تواند باعث شود که شما پول بیشتری به دست آورید ."

خانم استارک گفت: " من نمی‌توانم تمام عمرم را صرف نگرانی درباره اتفاقات این پول کنم .

در حقیقت ، آقای حج بیش از آنچه او می‌دانست تور ایمنی داشت . حامیان مالی به او نگفته بودند که به دلیل حمایت دولت ، آن‌ها پول زیادی را از سال اول خانواده به ارث برده بودند . زمانی که او و خانواده‌اش با هزینه‌های اضافی مواجه شدند، آن‌ها چندین هزار دلار منتظر بودند .

چند هفته پس از شروع کار ، آقای حج در حال رفتن به سمت رستوران بود که مترو متوقف شد : بخشی از خط پایین بود . او نمی‌دانست کجاست ، وحشت داشت که دیر خواهد شد ، سعی کرد یک اتوبوس پیدا کند، و نتوانست از کسی بخواهد که به زبان انگلیسی کمک کند . او توانست به دوست صحبت کننده عربی که به گروه اسپانسر توصیه کرده بود تماس بگیرد . مرد به او دستور داد سوار درشکه شود و به راننده گفت که او را کجا ببرد .

پس از آن ، آقای حج به خانم Atkins و فرزندان او گفت که این داستان بخشی از آن به زبان انگلیسی است .

او گفت : " اتوبوس اینجا مانده ، کار می‌کند . پول ، پول ! " ( تاکسی ۱۲ دلار هزینه داشت )

اگر این اتفاق بیفتد ، خانم Atkins به او گفت که باید اتوبوس را به Yorkdale ببرد . آهسته آن را ادا کرد و به او گفت که تمرین کند .

" ! او گفت : " کودکان حج با پدرشان هماهنگ شدند .


منبع سایت سربازی

سربازی

از اکتبر ۲۰۱۴ ، سطح تهدید تروریسم ملی کانادا در " رسانه " باقی مانده‌است ، به این معنی که یک اقدام خشونت‌آمیز تروریستی می‌تواند رخ دهد . آقای Goodale ، وزیر امنیت عمومی ، روز پنج شنبه گفت که آخرین دستگیری‌ها این نام را تغییر نداده اند .

خانم Karas با خنده به او گفت : " این یک خانواده بزرگ است . "

معلم کلاس ششم دوقلوها Stefanie Apostol ، یک مهاجر رومانیایی بود که برنامه ویژه‌ای را برای دانشجویانی که تحصیلات رسمی نداشتند ، تدریس می‌کرد . او دارای لهجه lingering ، حضوری آمرانه و عادت به تماس گرفتن با برادر دوقلویش ، ماجد ، " بچه‌های من " بود .

او جلسه را با شلیک اخبار خوب آغاز کرد . دوقلوها که در ابتدای سال تحصیلی قادر به خواندن نبودند در حال رمزگشایی کلمات بودند . آن‌ها هر روز بروز می‌دادند ، با دقت کار می‌کردند ، سوال می‌کردند . Zahiya بسیار دقیق بود . این ماجد سریع بود . آن‌ها با عصبانیت رقابت کردند .

مترجم شفاهی سعی کرد با تعریف و تمجید از او نگهداری کند ، و هنگامی که به والدین حج ترجمه شد ، نگاهی سرشار از آسودگی خاطری فوق‌العاده بر چهره s انداخت . فرزندانش چندین سال بود که به مدرسه نرفته بودند . او گفت : " او نگران بود که خیلی دیر شده بود و آن‌ها مانند او بیسواد بودند ."

معلم ، که عمق ترس خود را درک کرده بود ، تصمیم گرفت مدرک خود را به او نشان دهد . با اشاره دست پسرک و دختر را به دسته‌ای از کتاب‌های ساده اشاره کرد و برایشان تعریف کرد که هر کدام یکی را انتخاب کنند .

ماجد گفت : " کوسه تا شب تاریک با مارک در پارک بازی کرده‌است . "

Zahiya با کمی مردد ادامه داد : " جوجه با یک آجر بازی کرد . "

تبلیغ

آقای حج که می‌درخشید مثل یک نفر دیگر به نظر می‌رسید . معلم خطاب به حامیان خطاب کرد و گفت : " شما به ما کمک می‌کنید و از ما حمایت می‌کنید ." او از حامیان درخواست کرد تا تایید کنند که با او کار خواهند کرد و آن‌ها پاسخ دادند که تا زمانی که بتواند تکالیف خود را به طور کامل انجام دهد ادامه خواهند داد .

خانم Atkins در حالی که خانواده را در آپارتمان خود رها می‌کرد قصد داشت مستقیما ً به خانه برود . اما در آستانه در ، ماجد خواست که او کارت گزارش را برایش بخواند و Zahiya هم او را کشید .

او گفت : " من حدس می‌زنم که برگردم . " زمانی که the و حامیان برای کنفرانس‌های معلم پدر و مادر بیرون رفتند ، پگی Karas پرسید که آیا خانم حج یک پوشک برای جولیا آورده‌است ، و مادر سوری یکی از آن‌ها را در جیب گذاشته‌است . در محوطه پارکینگ مدرسه ، خانم Karas کالسکه را هل داد و کارول Atkins با بچه‌های بزرگ‌تر که بعد از مدرسه جمع‌آوری کرده بودند ، سر و کار داشتند . یک سرایدار اجازه می‌داد همه از در قفل عبور کنند ، اما نگاهی پرس نده به گروه motley انداخت .

اندازه‌گیری موفقیت

سه هفته بعد ، پگی Karas در اتاق نشیمن "Hajjes " ایستاد و به آغوش جولیا که ۹ ماهه بود ، رسید . این فیلم شش روز تا ماه ۱۳ ماه بود . بر خلاف بسیاری از گروه‌های دیگر ، the و حامیان آن‌ها لحظه را با سخنرانی یا یک کیک مشخص نکرده بودند؛ آن‌ها به طور خاص مشتاق بودند که به این گذار توجه کنند .

خانم Karas جولیا را به دیواری که از تصاویر حامیان مالی پر شده بود برد و به هر کدام اشاره کرد و نام کودک را برای مطابقت با هر چهره آشنا گفت : لیز . ژانویه ، کارول . (کلیف ). Marg . آن روز بعد از ظهر ، سه کودک بزرگ‌تر کنفرانس‌های معلم و معلم داشتند و خانم Karas و خانم Atkins هم با آن‌ها می‌رفتند .

اما Hajjes نیز نشانه‌های جدیدی از استقلال را نشان می‌دادند . در حالی که حامیان هنوز قرارهای دکتر خود را تنظیم می‌کردند ، مردم سوریه اکنون تنها در آنجا مشغول راه رفتن بودند . Classmates از دوقلوهای درجه ششم این زوج به دیدن playdates رفته بودند . برای شادی خانم Atkins ، Hajjes برنامه خود را با او لغو کرد تا در یک گردهمایی برای خانواده‌های سوری در یک مرکز اجتماعی شرکت کند . و Zahiya ، یکی از دوقلوها ، با نوشتن یک پیام تلفنی به زبان انگلیسی از همه شگفت‌زده شد .



منبع سایت سربازی

سربازی

آقای Hajj هنوز با پدرش صحبت نکرده بود . اما رستوران ساعات بیشتری به او می‌داد و همکاران او ، more seasoned از سراسر جهان اسلام ، او را تشویق کردند و به او کلمات جدید انگلیسی آموختند . آقای Hajj اولین پرورش خود را به ۱۳ دلار در ساعت از ۱۱.۵۰. دلار دریافت کرد .
وی در ماه مارس در حالی که هنوز از زبان مادری خود برای توصیف شخصیت جدیدش استفاده می‌کرد ، گفت : " من اکنون از منطقه خارج هستم و تنها گوش می‌دهم ، " او گفت : " من هم می‌توانم با مردم صحبت کنم ."
در سراسر کشور ، همانطور که ماه ۱۳ به ماه ۱۴ و ۱۵ ماه تبدیل شد، نتایج اولیه حمایت خصوصی مردم سوریه بسیار شبیه پیشرفت آقای حج بود - هنوز آزمایشی بود، اما حرکت رو به جلو را نشان داد . طبق آمار اولیه دولت ، حدود نیمی از بزرگسالان حامی مالی، تمام‌وقت یا نیمه‌وقت کار می‌کردند .
advertisement
آن‌ها به عنوان یک گروه ، هزاران پناهنده دیگر که حامی نداشتند و توسط دولت اسکان داده شدند - تنها حدود ۱۰ درصد از آن‌ها شغل داشتند ( در کل ، آن‌ها کم‌تر تحصیل‌کرده بودند و نرخ‌های بالاتری از مشکلات جدی بهداشتی و نیازهای دیگر داشتند ) . پناهندگان قبلی کانادا در طی دهه گذشته - ترکیبی از عراقی‌ها ، افغان‌ها ، کلمبیا ، مردمان اریتره و بیشتر - از همان الگو پیروی کرده‌اند ، و به احتمال زیاد پناهندگان تحت حمایت خصوصی پس از یک سال با نرخ‌های مشابه استخدام می‌شوند .
در سراسر جهان ، به عنوان پاسخی به بحران عظیم پناهندگان ، کشورهای بیشتری در حال بررسی سیستم منحصر به فرد کانادا برای اجازه دادن به شهروندان عادی برای اسکان پناهندگان هستند . بریتانیا و آرژانتین برنامه‌های آزمایشی را آغاز کردند و انتظار می‌رفت دیگران از آن پیروی کنند .
آقای Nammoura ، مدافع پناهندگان ، گفت : " برنامه حمایتی ، به نظر من ، موثرترین راه برای آوردن افراد جدید به کشور است ، زیرا حمایت بسیار ، عاطفی ، اجتماعی و مالی را فراهم می‌کند ."
در کانادا ، بسیاری از مردم برای حمایت از بستگان اولین موج مردم سوریه درخواست دادند که سیستم پر شده‌است ، شکاف برای پناهندگان جدید پیدا نمی‌شود . پس از اینکه دو تن از خوانندگان نیویورک‌تایمز از کش‌مکش‌های آن‌ها در مقاله قبلی مطلع شدند و هزینه‌های حمایت مالی را اهدا کردند ، حامیان حج برای دو تن از خانواده‌های خود درخواست کردند که به کانادا بیایند ، اما کانادایی‌ها انتظار یک انتظار طولانی را داشتند ) .
حتی حزب محافظه‌کار اپوزیسیون که دولت را به آوردن سوریه بیشتر از ۴۰ هزار نفر از سال ۲۰۱۵ متهم کرد - از افزایش تعداد پناهندگان خصوصی حمایت کرد و گفت : " هیچ دلیلی وجود ندارد که چرا کانادا نباید جوانمردی شهروندان خصوصی را مهار کند ."
خانم Karas و خانم استارک که با Zayiha و ماجد سرگرم خواندن بودند ، پرسید : " چطور می‌توانید کمکی بکنید ؟ خانم Karas گفت : " خانم Karas گفت .
اعتبار
دامون Winter / نیویورک‌تایمز
تصویر
خانم Karas و خانم استارک که با Zayiha و ماجد سرگرم خواندن بودند ، پرسید : " چطور می‌توانید کمکی بکنید ؟ خانم Karas said.Cred itDamon وینتر / نیویورک‌تایمز
اما هیچ تعریفی از موفقیت وجود نداشت : آیا کافی بود که این پناهندگان در دریای مدیترانه بمیرند یا در اردوگاه‌ها سرگردان شوند ؟ آیا کار menial برای گذران زندگی نتیجه مثبتی داشت ؟ بسیاری از سربازان بازنشسته اسکان می‌گفتند که انتظار ماندن پناهندگان پس از یک سال غیر واقعی است و آزمایش واقعی سرنوشت کودکان آن‌ها خواهد بود . در کشوری بزرگ با جمعیت نسبتا ً کم ، که در آن مهاجرت به عنوان سوخت مورد نیاز دیده شد ، بسیاری از Canadians مایل به ایجاد یک سرمایه‌گذاری نسلی بودند .
خانم استارک گفت : " ما در مورد این که موفقیت چه شکلی خواهد بود فکر نمی‌کردیم . ما فقط فکر کردیم که زندگی یک خانواده را تغییر دهیم ."
advertisement
خانم حج گفت : " آن‌ها آرزو داشتند که آن‌ها بتوانند حامیان مالی را بازپرداخت کنند ، اما این کار غیرممکن بود .


منبع سایت سربازی

سربازی

کانادایی‌ها برای یک سال خانواده‌های پناهنده را به فرزندی قبول کرده‌اند . سپس " ماه ۱۳ " آمد .

کانادایی‌ها هر روز یک سال را در آغوش کشیدن سوری‌ها در برنامه اسکان مجدد شخصی سپری کردند . اجازه دادن به آن‌ها ممکن است بزرگ‌ترین آزمایش باشد .

کارول Atkins ، با کودکانی از خانواده پناهنده سوری ، با حمایت مالی، در یک رینک یخ در Toronto.Cred itCreditDamon زمستان / نیویورک‌تایمز ، حمایت مالی کرد .

نوشته Jodi kantor و Catrin Einhorn

۲۵ مارس ۲۰۱۷

TORONTO - یک سال پس از اینکه کانادا پناهندگان سوری را مانند هیچ کشور دیگری در آغوش گرفت ، یک حساب در جریان بود .

Canadians معمولی در اصل هزاران خانواده سوریه را به فرزندی پذیرفتند و یک سال از زمان و پول خود را صرف کردند تا آن‌ها را به زندگی جدید هدایت کنند ، همان طور که بسیاری از کشورهای دیگر از آن‌ها دوری می‌کردند . برخی از شهروندان در حال حاضر این پروژه را یک پیروزی انسانی می‌دانند ؛ برخی معتقد بودند که سوریه منزوی و منزوی خواهد شد و به رفاه و یا بدتر تبدیل خواهد شد . همان طور که سال ۲۰۱۶ به ۲۰۱۷ تبدیل شد و تعهدات سالانه شروع به منقضی شدن کردند، سوال این است که چگونه تازه‌واردها یک لقب ملی به دست می‌آوردند : ماه ۱۳ ، زمانی که مردم سوریه سعی در ایستادن بر روی خود داشتند .

در یک بعد از ظهر ۲۸ ژانویه ، لیز استارک ، یک معلم بازنشسته دیگر ، با عجله به یک آپارتمان محقر در قسمت شرقی این شهر رفت ، فوق‌العاده نگران . او و دوستانش خودشان را در اسکان مجدد Mouhamad و Wissam al ، یک کشاورز سابق و همسرش ، و چهار فرزند خود ریخته بودند و چنان به یکدیگر نزدیک شده بودند که به یکدیگر به عنوان پدر بزرگ‌ها ، پدر بزرگ‌ها، پدر و مادر و کودک تبدیل شده‌بودند .

اما این خانواده مشترکا یک مهلت داشتند . در عرض دو هفته ، توافق‌نامه سرپرستی به پایان خواهد رسید . کانادایی‌ها پرداخت اجاره و سایر اصول اولیه را متوقف خواهند کرد . آن‌ها دیگر حساب بانکی تازه تازه‌واردها و بودجه را مدیریت نمی‌کنند . خانم استارک نام آقای Hajj را برای اجاره آپارتمان اضافه کرد ، اولین قدم در برداشتن مال خودش .

advertisement

او بعدا ً گفت : " ماه‌عسل به پایان رسیده‌است . "

آن روز بعد از ظهر ، ذهنش به اشکال ، چک و چک لیست بود . اما او می‌دانست که گروه کوچکی از مادربزرگ‌ها ، بازنشستگان و دوستان باشگاه کتاب در برابر موج جهانی شکاکیت ، حتی نفرت نسبت به مهاجران و پناهندگان ، شنا می‌کنند . رئیس‌جمهور ابرقدرت به سمت جنوب حرکت کرد تا سوریه را مسدود کرده و برنامه پناهندگان خود را قطع کند . مهاجران ناامید با پای پیاده وارد کانادا شدند . احساسات خارج از کشور در حال تغییر شکل نقشه سیاسی اروپا است . در عرض چند روز ، یک مرد مسلح ضد مسلمان در مسجدی در کبک نمازگزاران را به قتل می‌رساند .

خانم استارک و گروهش شرط‌بندی می‌کردند که بیشتر دنیا اشتباه بود - که با حمایت کافی ، مسلمانان فقیر از مناطق روستایی سوریه می‌توانستند خود را تطبیق دهند، متعلق به خود و در نهایت موفق شوند و در کانادا مشارکت کنند . در مقابل این پس‌زمینه ، هر جلسه ، تصمیم و کمی پیشرفت به اوج خود رسید : آیا خانواده موفق خواهند شد ؟

اشاره به نامه کانادا

هر هفته ، یک انتخاب منتخب از اخبار و نظرات به اضافه تفسیری انحصاری از روزنامه نگاران نیویورک‌تایمز دریافت کنید .

امضا

مهم‌ترین کار خانم استارک در آن روز ، راهنمایی زوج سوری را به یک برنامه آموزشی بودجه راهنمایی می‌کرد . بانک‌ها برای آن‌ها تازگی داشتند . کارت‌های A.T.M. هم بودند . از آنجا که حامیان اجاره خود را پرداختند و اغلب آن‌ها را همراه می‌بردند تا برداشت کنند ، این زوج حس کمی از نحوه مدیریت پول در حساب بانکی داشتند .

برخی از پناهندگان جدید کانادا دارای مدرک دانشگاهی ، مهارت‌های حرفه‌ای ، کسب و کاره‌ای نوپا در حال حاضر و راه‌اندازی بودند . اما Hajjes حتی به زبان عربی هم سواد خواندن و نوشتن نداشتند . پس از یک سال تحصیل در انگلستان ، آقای حج ۳۶ ساله تلاش کرد که کلمات جدید را به زبان آورد . او آرزو داشت که یک مارک سوپرمارکت یا نشانه جاده را با سهولت اسکن کند و به طور فزاینده‌ای از آموزش درجه دو خود ناراحت شده بود و درک می‌کرد که در سال‌های آینده چگونه ثابت خواهد شد .

او در حالی که ماه ۱۳ را تماشا می‌کرد ، احساس درماندگی و وحشت کرد و گفت : " ما نمی‌دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد ."

advertisement

از ابتدای انتصاب بودجه ، مشاور اسکان ، Roula Ajib ، می‌دانست که مشکلی وجود دارد ، چرا شما وزن خود را از دست می‌دهید ؟ او از آقای حج در عربی پرسید . بسیاری از پناهندگان سوری دیگر در کانادا پر شده‌اند .



منبع سایت سربازی