او جواب داد : نگرانی . در صدر نگرانیهای دیگرش ، پدرش به سوریه بازگشت و از آقای حج خواسته شد که برای عیادت پزشک پول بفرستد و برای تامین معاش خانواده آنها را تامین کند و حتی او را مجبور کند تا از حامیان مالی درخواست کمک کند . وقتی پسر گفت نه ، مطمئن نیست که چیزی برای ذخیره داشته باشد و نمیخواهد تقاضای کمک بیشتری از کاناداییها بپرسد ، پدرش در پاسخ به درخواستهای او توقف کرد . چند روز قبل از قرار ملاقات ، آقای حج که غرق احساس گناه شده بود ، تلفن همراه جدید خود را برداشت ، آن را روی زمین انداخت و زیر پایش له کرد .
همسر او ۳۷ ساله به هدر دادن پول اعتراض کرد و به او گفت که صبور باشد . او اخیرا ً در آشپزخانه یک رستوران خاورمیانه شغلی به دست آورده بود . فرزندانشان برای اولین بار در زندگی خود به مدرسه میرفتند ، انگلیسی و فرانسوی یاد میگرفتند ، اسکیت بازها و قهرمانان فوتبال میشدند . او مطمئن بود که حامیان در کنار آنها باقی خواهند ماند و اینکه جدای از مسائل مالی ، ماه ۱۳ رابطه آنها را تغییر نخواهد داد .
او گفت : " من میدانم که حامیان ما ما را دوست دارند و آنها ما را ترک نخواهند کرد ."
اما میدانست که شوهرش نومید است . او اخیرا ً او را روی کاناپه جمع کرده بود و گریه میکرد .
او گفت : " اکنون ، همانطور که خانم استارک پشت میز نشسته بود و نمیتوانست مکالمه را به عربی درک کند ، آقای حج به مشاور گفت که او در حال بررسی چیز افراطی است و من داشتم به بازگشت به سوریه فکر میکردم ."
Editors
Milkers هوشمند و یک گلخانه خودکار : داخل یک مزرعه کوچک تک - تک
گلیتر چه بود ؟
یک کارآگاه خصوصی میخواست به او Innocent بیگناه را ثابت کند . آیا روشهای او برای او مفید خواهد بود ؟
عقب برمی گردم
چند ساعت بعد ، سه کودک بزرگترش با پاهای دراز شده در یک رختکن هاکی روی یخ نشسته بودند و دوتا از حامیان روی آنها خم شده بودند و بند کفشهایش را گره میزدند . کارول Atkins ، دستیار مربی حبابی که به زودی ۶۹ ساله شد ، یکی از fanatic هاکی بود که قدیمیترین بازیکن لیگ بود . او گفت : " اکنون او شروع به واکسینه کردن کودکان حج در این رشته ورزشی کرده ، آنها را با دنده عقب میراند و آنها را به یک کلاس هفتگی میبرد در حالی که والدین آنها در خانه ماندند ." خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas ، چپ ، که از حمایت مالی دیگری برخوردار بودند ، باقی ماندند .
اعتبار
دامون Winter / نیویورکتایمز
تصویر
خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas در سمت چپ که توسط دیگر sponsors.Cred itDamon وینتر و New York Times نیز شرکت کرده بودند .
اما خانم McLorg یک طرف دیگر را دید : آقای محمد شروع به هدایت مسیر خود در کانادا کرد و رابطه بین حامیان مالی و خانواده ، که در ابتدا یک lopsided بود ، شروع به تعادل کرد : " کار ما کمک به آنها برای ورود به کانادا و نشان دادن گزینههای موجود در اینجا بود ."
در اواسط ماه مه ، در پایان یک نشست عادی با حامیان مالی و the ، او اخبار مربوط به خود را به اشتراک گذاشت : او سرطان سینه داشت . حالا که او با جراحی رو به رو بود ، او کسی بود که آسیبپذیر بود و سوریها کسانی بودند که او را چک میکردند .
خانم McLorg گفت : " آنها گلها و شکلاتها را آوردهاند ؛ دیگر حامیان که اکنون در لجستیک مراقبت ، تحویل غذا و کمکهای دیگر به کار گرفته شدهاند ، من قصد نداشتم گروه حمایت خودم را بسازم ، اما اکنون یکی دارم ."
بایان و Batoul ، دو پسر بزرگ محمد ، با استفاده از مجموعهای از تابلوهای آبرنگ که در اولین روز در هتل فرودگاه به آنها سلام و احوال پرسی کردند کارتهای خوبی دریافت کردند . صبح بعد از عملیات خانم McLorg ، وقتی او را به اتاق نشیمن برد ، کارتها اولین چیزهایی بودند که میدید .
اصلاحیه : ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶
نسخه اولیه یک تصویر تصویری با این مقاله ، لقب دو حامی Muaz Ballani " را نشان میدهد . آنها دیوید دنیس و دیوید دنیس جونیور هستند . و نه دیوید scrivener و دیوید scrivener پسر .
منبع سایت سربازی