سربازی

خانم استارک که باور کرده بود که آقای Hajj به اندازه کافی حساب او را نفهمیده است ، به بانک رفت تا بفهمد چه اتفاقی افتاده‌است . وقتی که هیچ مدرکی دال بر سرقت وجود نداشت ، او و سایر حامیان در این فکر بودند که آیا توضیحات دیگری برای این الگوی ناآشنا وجود دارد یا خیر. آیا آقای حج این پول را به پدرش در سوریه فرستاده‌است ؟ توی یک کشو پنهان کرده ؟ حامیان مالی، که از جایگاه تماشاگران تماشا می‌کردند ، هر حرکت بچه‌ها را دنبال می‌کردند . Ms. ، دانش‌آموز کلاس چهارم و کمدین خانوادگی ، همه کس ، حتی بچه‌های متولد کانادا ، را به جلو می‌برد و اول کارش را تمام می‌کند " اوه ، خدای من ، مثل این است که روی یخ دویده باشد . "

تبلیغ

با نزدیک شدن ماه ۱۳ به کانادا ، هر گروهی از حامیان و پناهندگان باید مشخص کنند که رابطه جدید آن‌ها چگونه خواهد بود . بعضی از آن‌ها به طور متقابل از کار افتادند ، شیمی هیچ وقت کاملا ً درست نبود . در موارد دیگر ، کانادایی‌ها به طور مستقیم به تامین مالی سوری‌ها ادامه دادند و نتوانستند سیم مالی را قطع کنند .

با این حال ، با نزدیک شدن مهلت ، حامیان حج با پرسش‌های آزار دهنده‌ای مواجه شدند : آیا آن‌ها برای خانواده سوریه کار زیادی انجام می‌دادند ؟ آیا آن‌ها باید پشت سر هم بایستند و مانند chauffeurs ، برنامه ریزان و همه دور بزنند ؟ آیا آن‌ها مایل بودند که اجازه دهند خانواده دچار اشتباه شوند ؟ حتی اگر آن‌ها می‌خواستند دست از کمک بکشند ، آیا می‌توانستند این کار را بکنند ؟

درس‌های اسکی فقط آغاز کار بودند . بسیاری از روزها در آپارتمان خانواده به عنوان یک سری از حامیان که پشت در می‌زدند ، از صبح‌ها که به خانه خانم Hajj در زبان انگلیسی مراجعه می‌کردند - با یک کودک در خانه - به کلاس نمی‌رفت - تا عصرها زمانی که آن‌ها به نوبت به تکالیف بچه‌ها کمک می‌کردند . هنگامی که آن‌ها پایین می‌افتادند ، محصولات اضافی یا گوشت حلال می‌آوردند ، سوالاتی در مورد پست می‌کردند ، سوری‌ها را به ملاقات می‌گذاشتند و از هر چیزی که مورد نیاز بود مراقبت می‌کردند . تقویم روی یخچال دلایل بیشتری برای نشان دادن ، مانند بازدیدهای دندان‌پزشکی ، با طرح کوچکی از یک دندان نشان داد .

پزشکی که آن‌ها برای خانواده پیدا کرده بودند و یک مشاور فلسطینی - کانادایی به آن‌ها هشدار داده بود که مانع تبدیل شدن Hajjes به خودکفایی شده‌اند . بعضی از حامیان هم همین احساس را داشتند .

خانم مایلی ، یکی از حامیان حمایت از عقب کشیدن گفت : " اگر چنین چیزی را ادامه دهیم ، آن‌ها بیشتر و بیشتر وابسته خواهند شد .

او گفت : " حتی آقای حج گفت که او باید اشتباه کند و من باید روش سخت را یاد بگیرم ."

اما حامیان مالی می‌دانستند که خانواده چقدر به آن نیاز دارند . The در آغاز جنگ از سوریه گریخته و چندین سال بدبختی را در لبنان سپری کرده ، در شرایط نامساعد زندگی می‌کردند و کودکان برای یک دلار در روز کار می‌کردند . آیا واقعا ً انتظار می‌رود که آن‌ها در یک سال مستقل باشند ؟

تبلیغ

حامیان مالی، که اغلب بازنشستگان بودند ، فرصت کمک داشتند ، و آن‌ها با حس مشترک ماموریت خود شکوفا شدند . آن‌ها چیزهای زیادی برای the می‌خواستند : نه تنها اصول اولیه ، مانند زبان و سواد ، بلکه برای آن‌ها که در جریان اصلی زندگی کانادا شرکت کنند . آن‌ها نمی‌توانستند تصور کنند که خانواده به انزوا کشیده شده‌اند ، والدین به حاشیه رانده شده‌اند، و کودکانی که در مورد فعالیت‌هایی که فرزندانشان به آن‌ها اعطا کرده بودند ، ناپدید شده‌اند .

پگی Karas ، اسپانسر دیگر ، می‌گوید : " ما همه کانادایی طبقه متوسط هستیم و این کودکان را مانند بچه‌های طبقه متوسط کانادایی بزرگ می‌کنیم ."



منبع سایت سربازی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.