سربازی

پناهندگان یک کلمه خارجی را تبلیغ می‌کنند : خوش آمدید

چگونه مادران هاکی کانادا ، دوستان پوکر و همسایگان خود را در حال پذیرش سوریه ، یک خانواده در یک زمان می‌دانند .

CreditCredit

نوشته Jodi kantor و Catrin Einhorn

۳۰ ژوئن ۲۰۱۶

۱۳۹۷

Leer و espanol

TORONTO - یک روز یخ زده در فوریه ، کری McLorg به هتلی در فرودگاه رفت تا خانواده‌ای از پناهندگان سوری را انتخاب کند . او ذاتا ً محتاط بود و شغلی داشت که روی داده‌های بیمه کار می‌کرد ، اما هرگز حتی با افرادی صحبت نکرده بود که می‌خواستند وارد زیرزمین او شوند .

او گفت : " من نمی‌دانم آیا آن‌ها حتی می‌دانند ما وجود داریم یا نه . "

در هتل ، زنگ اتاق عبدالله محمد به صدا درآمد و مترجم به او گفت که به طبقه پایین برود . تنها وسایل فرزندانش در کیسه‌های پلاستیکی صورتی بودند و اسناد خانواده در یک پاکت کاغذی سفید که با پرچم کانادا چاپ شده‌بود قرار داشت . به او گفته شده‌بود که حامیان او آمده بودند . هیچ نمی‌دانست این حرف چه معنایی دارد .

در سراسر کانادا ، شهروندان عادی از گزارش‌های خبری مبنی بر غرق شدن کودکان و گریز از مهاجران نومید در یکی از جدی‌ترین مشکلات جهان مداخله می‌کنند . این کشور به آن‌ها قدرت و مسئولیت نادری می‌دهد : آن‌ها می‌توانند در گروه‌های کوچک با هم متحد شوند و شخصا ً - اساسا ً یک خانواده پناهنده را در محل اسکان مجدد اسکان دهند . تنها در تورنتو ، مادران هاکی ، دوستان خیابانی ، اعضای باشگاه‌های کتاب ، دوستان پوکر و وکلا دایره‌وار تشکیل شده‌اند تا در خانواده‌های سوریه شرکت کنند . دولت کانادا می‌گوید از هزاران نفر حمایت مالی می‌کند ، اما این گروه‌ها اعضای بیشتری دارند .

هنگامی که خانم McLorg وارد لابی هتل شد تا با آقای محمد و همسرش Eman ملاقات کند ، نامه‌ای دریافت کرد تا توضیح دهد که حمایت مالی چگونه کار می‌کند : برای یک سال ، خانم McLorg و گروهش حمایت مالی و عملی را از پرداخت یارانه غذا و اجاره به تهیه لباس برای کمک به آموزش زبان انگلیسی و پیدا کردن کار ارائه می‌دادند . او و شرکای او قبلا ً بیش از ۴۰، ۰۰۰ دلار کانادا ( حدود ۳۰، ۷۰۰ دلار ) را جمع‌آوری کرده ، آپارتمانی را انتخاب کردند، با مدرسه محلی صحبت کردند و یک مسجد مجاور را پیدا کردند .

advertisement

خانم McLorg ، مادر دو نوجوان ، راهش را از میان لابی شلوغ باز کرد ، نوعی برزخ برای افراد تازه‌وارد که به تازگی وارد سوریه شده بودند. یکی دیگر از اعضای گروه علامت خوشایندی را در دست گرفت که به زبان عربی نوشته بود اما بعد متوجه شد که نمی‌تواند بگوید که آیا کلمات بالا یا پایین است یا نه . هنگامی که Mohammads ظاهر شد ، خانم McLorg از آن‌ها اجازه خواست که دست بدهند و افرادی را که در مقابلش ایستاده بودند بگیرند . آقای محمد از ۳۵ سال پیش مسن‌تر به نظر می‌رسید . همسرش غیرقابل خواندن بود و یک niqab که صورتش را پوشانده بود به جز یک شکاف باریک برای چشمانش بود. چهار فرزند آن‌ها ، که همگی زیر ۱۰ سال بودند ، parkas را با برچسب هنوز روی آن‌ها بسته بودند .

سوزان استوارت ، هنرمند ، حامی of محمد و خانواده‌اش است .

اعتبار

دامون Winter / نیویورک‌تایمز

تصویر

سوزان استوارت ، هنرمند ، حامی of محمد و her itDamon وینتر ، New York Times است.

برای the که کم‌تر از ۴۸ ساعت در کانادا بوده ، خواندن سیگنال‌ها حتی سخت‌تر بود . در سوریه ، عبدالله در فروشگاه‌های مواد غذایی خانواده خود کار کرده بود و Eman یک پرستار بود ، اما پس از سه سال اقامت در آردن ، آن‌ها مورد استفاده قرار نگرفتند و مورد استقبال قرار نگرفتند . عبدالله پرسید : " باخود گفت : " این مردم در عوض چه می‌خواهند ؟ "

بیشتر جهان نسبت به بحران پناهندگان - ۲۱ میلیون آواره از کشورهای خود ، نزدیک به پنج میلیون نفر از آن‌ها - با تردید و یا دشمنی واکنش نشان می‌دهد . یونان مهاجران نومید را به ترکیه بازگردانده است؛ دانمارک اشیای قیمتی خود را توقیف کرده‌است ؛ و حتی آلمان که بیش از نیم‌میلیون پناهنده را پذیرفته ، با افزایش مقاومت در برابر آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند . نگرانی Broader در مورد مهاجرت و مرزها به انگیزه بخشیدن به انگلیسی‌ها برای برداشتن گام غیر عادی در هفته گذشته رای دادن به خروج از اتحادیه اروپا کمک کرد .



منبع سایت سربازی

سربازی

او جواب داد : نگرانی . در صدر نگرانی‌های دیگرش ، پدرش به سوریه بازگشت و از آقای حج خواسته شد که برای عیادت پزشک پول بفرستد و برای تامین معاش خانواده آن‌ها را تامین کند و حتی او را مجبور کند تا از حامیان مالی درخواست کمک کند . وقتی پسر گفت نه ، مطمئن نیست که چیزی برای ذخیره داشته باشد و نمی‌خواهد تقاضای کمک بیشتری از کانادایی‌ها بپرسد ، پدرش در پاسخ به درخواست‌های او توقف کرد . چند روز قبل از قرار ملاقات ، آقای حج که غرق احساس گناه شده بود ، تلفن همراه جدید خود را برداشت ، آن را روی زمین انداخت و زیر پایش له کرد .

همسر او ۳۷ ساله به هدر دادن پول اعتراض کرد و به او گفت که صبور باشد . او اخیرا ً در آشپزخانه یک رستوران خاورمیانه شغلی به دست آورده بود . فرزندانشان برای اولین بار در زندگی خود به مدرسه می‌رفتند ، انگلیسی و فرانسوی یاد می‌گرفتند ، اسکیت بازها و قهرمانان فوتبال می‌شدند . او مطمئن بود که حامیان در کنار آن‌ها باقی خواهند ماند و اینکه جدای از مسائل مالی ، ماه ۱۳ رابطه آن‌ها را تغییر نخواهد داد .

او گفت : " من می‌دانم که حامیان ما ما را دوست دارند و آن‌ها ما را ترک نخواهند کرد ."

اما می‌دانست که شوهرش نومید است . او اخیرا ً او را روی کاناپه جمع کرده بود و گریه می‌کرد .

او گفت : " اکنون ، همانطور که خانم استارک پشت میز نشسته بود و نمی‌توانست مکالمه را به عربی درک کند ، آقای حج به مشاور گفت که او در حال بررسی چیز افراطی است و من داشتم به بازگشت به سوریه فکر می‌کردم ."

Editors

Milkers هوشمند و یک گلخانه خودکار : داخل یک مزرعه کوچک تک - تک

گلی‌تر چه بود ؟

یک کارآگاه خصوصی می‌خواست به او Innocent بی‌گناه را ثابت کند . آیا روش‌های او برای او مفید خواهد بود ؟

عقب برمی گردم

چند ساعت بعد ، سه کودک بزرگ‌ترش با پاهای دراز شده در یک رخت‌کن هاکی روی یخ نشسته بودند و دوتا از حامیان روی آن‌ها خم شده بودند و بند کفش‌هایش را گره می‌زدند . کارول Atkins ، دستیار مربی حبابی که به زودی ۶۹ ساله شد ، یکی از fanatic هاکی بود که قدیمی‌ترین بازیکن لیگ بود . او گفت : " اکنون او شروع به واکسینه کردن کودکان حج در این رشته ورزشی کرده ، آن‌ها را با دنده عقب می‌راند و آن‌ها را به یک کلاس هفتگی می‌برد در حالی که والدین آن‌ها در خانه ماندند ." خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas ، چپ ، که از حمایت مالی دیگری برخوردار بودند ، باقی ماندند .

اعتبار

دامون Winter / نیویورک‌تایمز

تصویر

خانواده احمد در خانه جیم و پگی Karas در سمت چپ که توسط دیگر sponsors.Cred itDamon وینتر و New York Times نیز شرکت کرده بودند .

اما خانم McLorg یک طرف دیگر را دید : آقای محمد شروع به هدایت مسیر خود در کانادا کرد و رابطه بین حامیان مالی و خانواده ، که در ابتدا یک lopsided بود ، شروع به تعادل کرد : " کار ما کمک به آن‌ها برای ورود به کانادا و نشان دادن گزینه‌های موجود در اینجا بود ."

در اواسط ماه مه ، در پایان یک نشست عادی با حامیان مالی و the ، او اخبار مربوط به خود را به اشتراک گذاشت : او سرطان سینه داشت . حالا که او با جراحی رو به رو بود ، او کسی بود که آسیب‌پذیر بود و سوری‌ها کسانی بودند که او را چک می‌کردند .

خانم McLorg گفت : " آن‌ها گل‌ها و شکلات‌ها را آورده‌اند ؛ دیگر حامیان که اکنون در لجستیک مراقبت ، تحویل غذا و کمک‌های دیگر به کار گرفته شده‌اند ، من قصد نداشتم گروه حمایت خودم را بسازم ، اما اکنون یکی دارم ."

بایان و Batoul ، دو پسر بزرگ محمد ، با استفاده از مجموعه‌ای از تابلوهای آب‌رنگ که در اولین روز در هتل فرودگاه به آن‌ها سلام و احوال پرسی کردند کارت‌های خوبی دریافت کردند . صبح بعد از عملیات خانم McLorg ، وقتی او را به اتاق نشیمن برد ، کارت‌ها اولین چیزهایی بودند که می‌دید .

اصلاحیه : ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶

نسخه اولیه یک تصویر تصویری با این مقاله ، لقب دو حامی Muaz Ballani " را نشان می‌دهد . آن‌ها دیوید دنیس و دیوید دنیس جونیور هستند . و نه دیوید scrivener و دیوید scrivener پسر .




منبع سایت سربازی

سربازی

خانم استارک که باور کرده بود که آقای Hajj به اندازه کافی حساب او را نفهمیده است ، به بانک رفت تا بفهمد چه اتفاقی افتاده‌است . وقتی که هیچ مدرکی دال بر سرقت وجود نداشت ، او و سایر حامیان در این فکر بودند که آیا توضیحات دیگری برای این الگوی ناآشنا وجود دارد یا خیر. آیا آقای حج این پول را به پدرش در سوریه فرستاده‌است ؟ توی یک کشو پنهان کرده ؟ حامیان مالی، که از جایگاه تماشاگران تماشا می‌کردند ، هر حرکت بچه‌ها را دنبال می‌کردند . Ms. ، دانش‌آموز کلاس چهارم و کمدین خانوادگی ، همه کس ، حتی بچه‌های متولد کانادا ، را به جلو می‌برد و اول کارش را تمام می‌کند " اوه ، خدای من ، مثل این است که روی یخ دویده باشد . "

تبلیغ

با نزدیک شدن ماه ۱۳ به کانادا ، هر گروهی از حامیان و پناهندگان باید مشخص کنند که رابطه جدید آن‌ها چگونه خواهد بود . بعضی از آن‌ها به طور متقابل از کار افتادند ، شیمی هیچ وقت کاملا ً درست نبود . در موارد دیگر ، کانادایی‌ها به طور مستقیم به تامین مالی سوری‌ها ادامه دادند و نتوانستند سیم مالی را قطع کنند .

با این حال ، با نزدیک شدن مهلت ، حامیان حج با پرسش‌های آزار دهنده‌ای مواجه شدند : آیا آن‌ها برای خانواده سوریه کار زیادی انجام می‌دادند ؟ آیا آن‌ها باید پشت سر هم بایستند و مانند chauffeurs ، برنامه ریزان و همه دور بزنند ؟ آیا آن‌ها مایل بودند که اجازه دهند خانواده دچار اشتباه شوند ؟ حتی اگر آن‌ها می‌خواستند دست از کمک بکشند ، آیا می‌توانستند این کار را بکنند ؟

درس‌های اسکی فقط آغاز کار بودند . بسیاری از روزها در آپارتمان خانواده به عنوان یک سری از حامیان که پشت در می‌زدند ، از صبح‌ها که به خانه خانم Hajj در زبان انگلیسی مراجعه می‌کردند - با یک کودک در خانه - به کلاس نمی‌رفت - تا عصرها زمانی که آن‌ها به نوبت به تکالیف بچه‌ها کمک می‌کردند . هنگامی که آن‌ها پایین می‌افتادند ، محصولات اضافی یا گوشت حلال می‌آوردند ، سوالاتی در مورد پست می‌کردند ، سوری‌ها را به ملاقات می‌گذاشتند و از هر چیزی که مورد نیاز بود مراقبت می‌کردند . تقویم روی یخچال دلایل بیشتری برای نشان دادن ، مانند بازدیدهای دندان‌پزشکی ، با طرح کوچکی از یک دندان نشان داد .

پزشکی که آن‌ها برای خانواده پیدا کرده بودند و یک مشاور فلسطینی - کانادایی به آن‌ها هشدار داده بود که مانع تبدیل شدن Hajjes به خودکفایی شده‌اند . بعضی از حامیان هم همین احساس را داشتند .

خانم مایلی ، یکی از حامیان حمایت از عقب کشیدن گفت : " اگر چنین چیزی را ادامه دهیم ، آن‌ها بیشتر و بیشتر وابسته خواهند شد .

او گفت : " حتی آقای حج گفت که او باید اشتباه کند و من باید روش سخت را یاد بگیرم ."

اما حامیان مالی می‌دانستند که خانواده چقدر به آن نیاز دارند . The در آغاز جنگ از سوریه گریخته و چندین سال بدبختی را در لبنان سپری کرده ، در شرایط نامساعد زندگی می‌کردند و کودکان برای یک دلار در روز کار می‌کردند . آیا واقعا ً انتظار می‌رود که آن‌ها در یک سال مستقل باشند ؟

تبلیغ

حامیان مالی، که اغلب بازنشستگان بودند ، فرصت کمک داشتند ، و آن‌ها با حس مشترک ماموریت خود شکوفا شدند . آن‌ها چیزهای زیادی برای the می‌خواستند : نه تنها اصول اولیه ، مانند زبان و سواد ، بلکه برای آن‌ها که در جریان اصلی زندگی کانادا شرکت کنند . آن‌ها نمی‌توانستند تصور کنند که خانواده به انزوا کشیده شده‌اند ، والدین به حاشیه رانده شده‌اند، و کودکانی که در مورد فعالیت‌هایی که فرزندانشان به آن‌ها اعطا کرده بودند ، ناپدید شده‌اند .

پگی Karas ، اسپانسر دیگر ، می‌گوید : " ما همه کانادایی طبقه متوسط هستیم و این کودکان را مانند بچه‌های طبقه متوسط کانادایی بزرگ می‌کنیم ."



منبع سایت سربازی

سربازی

یک روز صبح در ماه فوریه , اتوبوس مدرسه نتوانست ظاهر شود , بنابراین پسر یکی از اسپانسر را پس از دیگری گرفت , تا اینکه او به جای اینکه اجازه دهد مادرش آن را بفهمد , فوراً به سمت او دوید . می‌ترسید مبادا پسر یک روز مدرسه را از دست بدهد .
سام سون یکی از مدافعان پناهندگان گفت : " این وابستگی از دو طرف می‌آید . " او گفت : " تازه واردان نگران ریسک هستند و لحظه‌ای که ریسک می‌کنند , اسپانسر فکر می‌کند " آن‌ها انگلیسی صحبت نمی‌کنند , من به آن‌ها کمک خواهم کرد . "
حامیان تصمیم گرفتند تا مربیگری حجاج و کودکان را ادامه دهند اما به شیوه‌های دیگر عقب‌نشینی کنند . آن‌ها از والدین حجاج خواستند که بجای انجام این کار بچه‌ها را به شنا ببرند . آن‌ها می‌دانستند که باید به جای رانندگی بیشتر به آن‌ها مسیرهای اتوبوس بیشتری بدهند .
اما به ندرت پیش می‌آمد . زمانی که کودکان حج درس شنا را از دست دادند , حامیان دوباره شروع به گرفتن آن‌ها کردند . همانطور که برای نشان دادن مسیرهای حمل و نقل عمومی بیشتر به خانواده اشاره می‌کنیم . من سوار اتوبوس نمی‌شوم . "
تبلیغات
او اقرار کرد : " من واقعا ً هیچ گونه استقلال را پرورش نداده‌ام . "
حتی دوشیزه داولر , که این گروه را مجبور به انجام کاره‌ای کمتری کرد, در حال امضا کردن کودکان برای اردوگاه در طول تعطیلات بهاره و تلاش برای اداره کردن یک توطئه باغبانی برای مراسم حج که از دست دادن کشاورزی محروم بودند , شد .
بخشی از چیزی که آن را به این مشکل تبدیل کرد این بود که سوری‌ها و کانادایی‌ها شکاف‌هایی را در زندگی دیگری پر کردند که هیچ کدام از آن‌ها پیش‌بینی نکرده بودند : 1 . در آرزوی نوه‌هایش بود و چهار بچه سوری را در آغوش کشیده بود . سه دختر بزرگ‌تر سال‌ها مدرسه رفتن را از دست دادند و بسیاری از حامیان بازنشسته شدند . هنگامی که یکی از تورنتو را برای زمستان ترک کرد, با اشک‌های خود مبارزه کرد و با بچه‌ها خداحافظی کرد .
روز بعد , وقتی در کلاس بود , از غیبت او فریاد کشید .
معضل آسایش
برای حامیان مالی, یکی از مهم‌ترین بخش‌های ماه رمضان , تماشای پناهندگان بود که در بهترین حالت مشکوک بودند . برخی از سوری‌ها آنچه را که کانادایی‌ها احساس می‌کردند جابز اشتباه بودند و یا برای تعداد زیادی کارت اعتباری امضا کردند . برخی دیگر ماشین خریدند , حتی اگر مجوزهای راننده نداشتند .
پایین‌ترین نقطه در سال مالی حج با کشف نگران‌کننده‌ای شروع شده‌بود .
مانند دیگر مردم سوریه , مراسم حج با اشتیاق به کار در کانادا رسید , اما حامیان مالی به جای کلاس‌های فشرده انگلیسی به آن‌ها توصیه شده‌بود . ( آن‌ها به او کمک کردند تا کاره‌ای عجیب و غریبی را در باغبانی و ساخت‌وساز انجام دهد . )
چند ماه پیش از موعد مقرر , شانس آورد . دوست فلسطینی - کانادایی که به این گروه مشاوره می‌داد , هرگز نمی‌توانست این کار را انجام دهد : او به یک مهاجر مصری که سال‌ها پیش به او کمک کرده بود تلفن کرد و پرسید که آیا می‌تواند یک شغل به حج بدهد . به زودی مراسم حج یکی دو شب به علاوه ادامه کلاس‌های انگلیسی انجام می‌شد .
اما هنگامی که لیز استارک با سفر حج به بانک رفت تا چک حقوقی را حساب کند, او معاملات خود را بررسی کرد و به چیزی هشدار دهنده پی برد : دو هزار دلار گم شده‌بودند , پس از عقب‌نشینی از زندان . اس . او بعدها گفت : " من فکر می‌کردم که فریب‌خورده است . "
مراسم حج که به نظر طفره می‌رفت , گفت که پول را برای ذخیره کردن مواد غذایی برداشته است . او گفت : " من می‌خواستم برای فرزندانم شب‌ها گرسنه می‌ماندیم . "

منبع سایت سربازی

سربازی

چند هفته بعد ، آقای حج از حامیان مالی خواست که به رفاه خود ادامه دهند . او در مورد آن از هم کلاسی‌های خود در درس‌های انگلیسی شنیده بود . آن‌ها به او گفتند که برخی از آن‌ها ثبت‌نام کرده‌اند و آن را یک شرط امن‌تر از مشاغل ناامن و کم‌درآمد می‌دانند . یکی توضیح داد که او می‌تواند کار کند و هنوز کمک‌های دولتی را جمع‌آوری کند ، اگر بتواند رئیسش را متقاعد کند که او را زیر میز پرداخت کند.

با احساس غرق شدن ، حامیان شروع به نگران شدن کردند : آیا آقای حج از پول خود برای بازی در سیستم محروم شده بود تا تعادل بانکی خود را کاهش دهد تا بتواند به کمک اجتماعی راه یابد ؟

حامیان می‌دانستند که حتی استفاده قانونی از سیستم رفاهی توسط پناهندگان سوری یک سوال متهم است . بعضی از کانادایی‌ها بحث کردند که رفاه یک گام ضروری برای برخی از پناهندگان است ، برای اینکه آن‌ها زمان بیشتری برای یادگیری زبان داشته باشند، که منجر به مشاغل بهتر در دراز مدت خواهد شد . فلسفه ادامه داد که یک شغل زنده می‌تواند به تله تبدیل شود .

اما در سرتاسر کانادا ، خشم در مورد میزان کمک به تازه‌واردها در حال افزایش بود . یکی از اعضای پارلمان برای سرپرستی مهاجرین جدید و پناهندگان با پرسش‌هایی مانند " آیا می‌دانید که برای داشتن یک زندگی خوب در کانادا باید سخت تلاش کنید تا خود و خانواده تان را تامین کنید ، و شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید چیزهایی داشته باشید که به شما داده شود ؟ "

حامیان حج به شدت از این نگرانی آگاه بودند : " اگر ناگهان ۲۵، ۰۰۰ نفر از مردم سوریه در فهرست‌های رفاهی ظاهر شوند ، یک واکنش شدید وجود خواهد داشت ." در اروپا ، این ایده که دولت خدمات خود را از شهروندان می‌گیرد و به خارجی‌ها می‌دهد ، به یک شکایت آشنا تبدیل شده‌است .

حامیان مطمئن نبودند که چه چیزی را باور کنند ؛ آن‌ها مظنون بودند که آقای حج یک راز را مخفی نگه می‌دارد . این وضعیت " اعتماد من به Mouhamad را از بین می‌برد و این باعث از بین رفتن احساسات من نسبت به خانواده می‌شد . "

او و دیگر حامیان از خودشان سوال کردند : چطور ممکن است این اتفاق بیفتد ، پس از اینکه به خانواده نزدیک شده بودند ؟ و آیا آن‌ها واقعا ً حق دارند بدانند که آقای حج چگونه از پول استفاده می‌کند ؟

advertisement

خانم Karas به او گفت : " خانم Karas در پاسخ به سوال خود درباره رفاه گفت : " ما شما را به اینجا نیاورده ایم و همه این کمک را به شما می‌دهیم تا شما بتوانید در سیستم دولتی ما زه‌کشی کنید ." او توضیح داد که کمک اجتماعی یک تدبیر stopgap برای افراد نیازمند است " ما از شما انتظار داشتیم که بیرون بروید و شغلی پیدا کنید و از خانواده تان پشتیبانی کنید ."

او بعدا ً گفت : " من پسری به این حامیان هستم که در این کشور زندگی می‌کنند و باید مطمئن شوند که چه چیزی درست است و چه اتفاقی افتاده‌است ."

او ادامه داد : " کار کردن بسیار بهتر از ماندن در خانه و انجام ندادن کاری است و کار می‌تواند باعث شود که شما پول بیشتری به دست آورید ."

خانم استارک گفت: " من نمی‌توانم تمام عمرم را صرف نگرانی درباره اتفاقات این پول کنم .

در حقیقت ، آقای حج بیش از آنچه او می‌دانست تور ایمنی داشت . حامیان مالی به او نگفته بودند که به دلیل حمایت دولت ، آن‌ها پول زیادی را از سال اول خانواده به ارث برده بودند . زمانی که او و خانواده‌اش با هزینه‌های اضافی مواجه شدند، آن‌ها چندین هزار دلار منتظر بودند .

چند هفته پس از شروع کار ، آقای حج در حال رفتن به سمت رستوران بود که مترو متوقف شد : بخشی از خط پایین بود . او نمی‌دانست کجاست ، وحشت داشت که دیر خواهد شد ، سعی کرد یک اتوبوس پیدا کند، و نتوانست از کسی بخواهد که به زبان انگلیسی کمک کند . او توانست به دوست صحبت کننده عربی که به گروه اسپانسر توصیه کرده بود تماس بگیرد . مرد به او دستور داد سوار درشکه شود و به راننده گفت که او را کجا ببرد .

پس از آن ، آقای حج به خانم Atkins و فرزندان او گفت که این داستان بخشی از آن به زبان انگلیسی است .

او گفت : " اتوبوس اینجا مانده ، کار می‌کند . پول ، پول ! " ( تاکسی ۱۲ دلار هزینه داشت )

اگر این اتفاق بیفتد ، خانم Atkins به او گفت که باید اتوبوس را به Yorkdale ببرد . آهسته آن را ادا کرد و به او گفت که تمرین کند .

" ! او گفت : " کودکان حج با پدرشان هماهنگ شدند .


منبع سایت سربازی