سربازی

از اکتبر ۲۰۱۴ ، سطح تهدید تروریسم ملی کانادا در " رسانه " باقی مانده‌است ، به این معنی که یک اقدام خشونت‌آمیز تروریستی می‌تواند رخ دهد . آقای Goodale ، وزیر امنیت عمومی ، روز پنج شنبه گفت که آخرین دستگیری‌ها این نام را تغییر نداده اند .

خانم Karas با خنده به او گفت : " این یک خانواده بزرگ است . "

معلم کلاس ششم دوقلوها Stefanie Apostol ، یک مهاجر رومانیایی بود که برنامه ویژه‌ای را برای دانشجویانی که تحصیلات رسمی نداشتند ، تدریس می‌کرد . او دارای لهجه lingering ، حضوری آمرانه و عادت به تماس گرفتن با برادر دوقلویش ، ماجد ، " بچه‌های من " بود .

او جلسه را با شلیک اخبار خوب آغاز کرد . دوقلوها که در ابتدای سال تحصیلی قادر به خواندن نبودند در حال رمزگشایی کلمات بودند . آن‌ها هر روز بروز می‌دادند ، با دقت کار می‌کردند ، سوال می‌کردند . Zahiya بسیار دقیق بود . این ماجد سریع بود . آن‌ها با عصبانیت رقابت کردند .

مترجم شفاهی سعی کرد با تعریف و تمجید از او نگهداری کند ، و هنگامی که به والدین حج ترجمه شد ، نگاهی سرشار از آسودگی خاطری فوق‌العاده بر چهره s انداخت . فرزندانش چندین سال بود که به مدرسه نرفته بودند . او گفت : " او نگران بود که خیلی دیر شده بود و آن‌ها مانند او بیسواد بودند ."

معلم ، که عمق ترس خود را درک کرده بود ، تصمیم گرفت مدرک خود را به او نشان دهد . با اشاره دست پسرک و دختر را به دسته‌ای از کتاب‌های ساده اشاره کرد و برایشان تعریف کرد که هر کدام یکی را انتخاب کنند .

ماجد گفت : " کوسه تا شب تاریک با مارک در پارک بازی کرده‌است . "

Zahiya با کمی مردد ادامه داد : " جوجه با یک آجر بازی کرد . "

تبلیغ

آقای حج که می‌درخشید مثل یک نفر دیگر به نظر می‌رسید . معلم خطاب به حامیان خطاب کرد و گفت : " شما به ما کمک می‌کنید و از ما حمایت می‌کنید ." او از حامیان درخواست کرد تا تایید کنند که با او کار خواهند کرد و آن‌ها پاسخ دادند که تا زمانی که بتواند تکالیف خود را به طور کامل انجام دهد ادامه خواهند داد .

خانم Atkins در حالی که خانواده را در آپارتمان خود رها می‌کرد قصد داشت مستقیما ً به خانه برود . اما در آستانه در ، ماجد خواست که او کارت گزارش را برایش بخواند و Zahiya هم او را کشید .

او گفت : " من حدس می‌زنم که برگردم . " زمانی که the و حامیان برای کنفرانس‌های معلم پدر و مادر بیرون رفتند ، پگی Karas پرسید که آیا خانم حج یک پوشک برای جولیا آورده‌است ، و مادر سوری یکی از آن‌ها را در جیب گذاشته‌است . در محوطه پارکینگ مدرسه ، خانم Karas کالسکه را هل داد و کارول Atkins با بچه‌های بزرگ‌تر که بعد از مدرسه جمع‌آوری کرده بودند ، سر و کار داشتند . یک سرایدار اجازه می‌داد همه از در قفل عبور کنند ، اما نگاهی پرس نده به گروه motley انداخت .

اندازه‌گیری موفقیت

سه هفته بعد ، پگی Karas در اتاق نشیمن "Hajjes " ایستاد و به آغوش جولیا که ۹ ماهه بود ، رسید . این فیلم شش روز تا ماه ۱۳ ماه بود . بر خلاف بسیاری از گروه‌های دیگر ، the و حامیان آن‌ها لحظه را با سخنرانی یا یک کیک مشخص نکرده بودند؛ آن‌ها به طور خاص مشتاق بودند که به این گذار توجه کنند .

خانم Karas جولیا را به دیواری که از تصاویر حامیان مالی پر شده بود برد و به هر کدام اشاره کرد و نام کودک را برای مطابقت با هر چهره آشنا گفت : لیز . ژانویه ، کارول . (کلیف ). Marg . آن روز بعد از ظهر ، سه کودک بزرگ‌تر کنفرانس‌های معلم و معلم داشتند و خانم Karas و خانم Atkins هم با آن‌ها می‌رفتند .

اما Hajjes نیز نشانه‌های جدیدی از استقلال را نشان می‌دادند . در حالی که حامیان هنوز قرارهای دکتر خود را تنظیم می‌کردند ، مردم سوریه اکنون تنها در آنجا مشغول راه رفتن بودند . Classmates از دوقلوهای درجه ششم این زوج به دیدن playdates رفته بودند . برای شادی خانم Atkins ، Hajjes برنامه خود را با او لغو کرد تا در یک گردهمایی برای خانواده‌های سوری در یک مرکز اجتماعی شرکت کند . و Zahiya ، یکی از دوقلوها ، با نوشتن یک پیام تلفنی به زبان انگلیسی از همه شگفت‌زده شد .



منبع سایت سربازی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.