سربازی

او یک کتاب از کیفش بیرون آورد و آن را باز کرد - " آتش ملایم " ( ما آن را به عنوان یک پروژه زمستانی مطالعه می‌کردیم ) . مرد دیگر هم کتاب می‌خواند .

من به عنوان یک gambit باز می‌گویم : " این پایان باشگاه کتاب است . "

مرد دیگر گفت : " هی ، آیا می‌دانستید که شما دوتا از آن‌ها را می‌خوانید ؟ "

هر دوی ما غافلگیر شدیم و هر سه ما وارد یک مکالمه شدیم . کتاب مرد دیگر مجموعه‌ای از مقالات بود که نسبتا ً خوب به نظر می‌رسید . به طور هشدار دهنده‌ای از خانه بیرون آمد که باهوش و خوب مطالعه کند ، چون نیویورک پر از آدم‌های باهوش و well است که با تحصیلات و جذابیت their برای نایبان سخت رقابت می‌کنند .

او یک وکیل بود و نه حتی یک وکیل خسته‌کننده ، بلکه کسی بود که کار جالب و جالبی انجام می‌داد . به نظرم دوست دخترم بیشتر از من با او حرف می‌زد . به نظر می‌رسید که مرد دیگری با او بهتر از من رفتار می‌کند و این به هیچ وجه پایانی نیست که من برنده شوم . تصحیح : ۳۰ جولای ۲۰۱۶

یک مقاله در روز چهارشنبه در مورد قربانیان حملات تروریستی در سراسر جهان در طی دو هفته در ماه مارس به برخی از مجرمین اشاره کرد . شاهین آزادی کردستان ، یک گروه مارکسیست در ترکیه که از حزب کارگران کردستان خارج شد ، مسئولیت بمب‌گذاری یک میدان عمومی در آنکارا ، پایتخت را در ۱۳ مارس برعهده گرفت ؛ نه همه کسانی که perpetrators گرا بودند .

قربانیان زیر ۱۸ سال

علا محمد عبدالله

۱۷

یکی از شش خواهر و برادر ، او با دو پسر جوان d حسن عبود کشته شد .

۱۳

احمد Aasim Abdulkhuder

۱۰

ولید عادل Abdulsalman

۱۶

او دانش‌آموز خوبی بود و تکالیفش را با انجام تکالیف و آماده شدن برای بستنی بدون استفاده از نادعلی انجام می‌داد .

۱۰

او می‌خواست یک بازیکن حرفه‌ای فوتبال با نام عباس عباس علی شود .

۱۳

او یکی از چهار siblings.Moha mmad علی بود .

۱۵

Urooj علی

۱۲

سمیع الله علی

۱۰

Wajahat علی

۵

Wasif Amanat

۱۶

امجد امجد

۱۲

او همیشه در حال حمل یک عروسک بچه یا تلاش برای بلند کردن children.Falm younger بود .

۴

او و پسر عمویش در اطراف together.Ali بازی می‌کردند .

۲

مهمت بولوت Cakar

۱۶

فرزند میانه پنج برادر ، او عاشق soccer.Ghai ، احمد عبدالله Dewan بود.

۱۰

شیراز فیض

۶

Samina فیض

۵

فیض فیض

۰

فاطمه فاطمه

۳

یک هنرمند جوان ، تصاویر حیوانات را در the ra ترسیم می‌کرد .

۶

بلال مجید حمید

۱۳

Haseeb

۵

Murtada عاصم هلال

۱۷

او آرزو داشت که به مجید m ، مجید اسماعیل ، تبدیل شود .

۱۷

زینب جمشید

۸

امان جان

۱۳

محمد کاسیم بکوا

۱۱

آشپزی کرد ، آب را تمیز کرد و برای her blind ابو Maina آب آورد .

۸

او اغلب از خانه پدربزرگش به play.Colo مایل Maina می‌رفت .

۷

جنید مسیح

۱۶

Sagar مسیح …

۱۷

عبدالله نجات نوری

۱۱

Atakan Eray Ozyol

۱۵

destina شعر پری

۱۶

ساحل پرویز

۱۱

وقار پرویز

۱۵

Shahroon Pitras

۱۵

ساحل رحمت

۱۱

سلیم سلیم

۱۶

مریم سلیم

۱۶

Ousmane Sangare

۱۶

جاوریه شهید

۲

somal طارق

۱۲

یهودیان و مسیحیان و ملحدان نیز بودند ، و دست‌کم یک هندو ، اما ۱۵۱ تن از قربانیان - ۶۱ درصد - مانند قاتلان آن‌ها مسلمان بودند .

یک گروه جدا شده از طالبان ادعا کرده‌است که مسیحیان را در پارک لاهور هدف قرار می‌دهد . اما بیشتر کسانی که در آنجا کشته شدند ، امجد امجد ۴۰ ساله بودند که قرآن را ازبر می‌دانست و به دختر ۱۲ ساله‌اش به نام امجد امجد دستور داده بود که آیات را از حفظ بخواند . دخترک هم کشته شد .

امجد امجد

۴۰

امجد امجد

۱۲

و در بروکسل ، قربانیان مترو شامل Loubna Lafquiri ، ۳۴ ساله ، معلم ورزش و مادر سه‌فرزند از Molenbeek ، همان منطقه‌ای hardscrabble بودند که صالح Abdeslam ، یک مظنون حملات در پاریس ، زندگی می‌کرد .

محمد el ، شوهر خانم Lafquiri ، گفت : " Molenbeek تنها صالح Abdeslam نیست .

Loubna Lafquiri

۳۴




منبع سایت سربازی

سربازی

اما یک فروشنده چینی به نام دنگ Jingquan بیش از ۷۰۰۰ مایل از خانه ، در فرودگاه بروکسل ، زمانی که تحت حمله قرار گرفت ، بود . او در پیام‌ها به دوستان در طی مسافرتش به خانه اشاره کرد .

قربانیان متولد شده بودند

بروکسل

اروپا

متحد

کشورها

چین

آفریقا

atlantic

ocean

PACIFIC

ocean

liberia

هند

ocean

جنوب

آمریکا

CONGO

peru

فرانسه

متحد

کشورها

اروپا

MACEDONIA

آسیا

آسیا

پیشاور

Iskandariya

استانبول

لاهور

آنکارا

آفریقا

ایران

Ummarari

مراکش

NIGERIA

آفریقا

آفریقا

هند

ocean

گرند

بسام

CONGO

قربانیان در این دو هفته موسیقیدانان ، اساتید ، آموزگاران ، پیشخدمت‌ها ، افسران پلیس ، زنان خانه‌دار ، کشاورزان ، و دانشجویان بودند .

Abassi اوتارا ، ژوره ) guessan و حامد Diomande در نیروهای ویژه ساحل‌عاج خدمت کردند .

Fabienne Vansteenkiste در یک ایست بازرسی در فرودگاه بروکسل کار می‌کرد . " آبراهام Goldman "، یک آمریکایی - اسرائیلی که در تعطیلات در استانبول کشته شد، یک کارخانه نساجی داشت و پس از بازنشستگی به عنوان راهنمای تور کار می‌کرد .

مصطفی مصطفی ، در Ummarari ، نیجریه ، هیزم می‌فروخت و می‌فروخت . Bamaina عثمان ، هموطن او ، مرغ خرید و فروش کرد . جده محمد که در کنار آن‌ها کشته شد ، آهنگر بود .

کسانی بودند که زندگی آن‌ها طولانی و پر از دستاوردهای ، مانند آندره آدام ، سفیر سابق بلژیک در سازمان ملل بود که اثرات خشونت سیاسی را در طول انجام‌وظیفه سیاسی در الجزایر و کنگو دیده بود .

بستگانش گفتند که آخرین اقدام آقای آدام از همسرش ، دنیل ، از انفجار فرودگاه بروکسل است . او به شدت زخمی شد اما زنده ماند .

و کسانی بودند که زندگی شان کوتاه و آشفته از سختی بود ، مثل Ousmane Sangare ۱۶ ساله که بی‌صدا و سخت از شنوایی در ساحل‌عاج به دنیا آمده بود . طبق گفته یک مددکار اجتماعی ، پدر و مادرش او را رها کرده و به مالی نقل‌مکان کرده‌اند . Ousmane در یک ایستگاه قطار خوابید ، اما دوست داشت در تعطیلات آخر هفته به ساحل " بسام Bassam " برود تا گدایی کند و شنا کند . این جایی است که تروریست‌ها او را دستگیر کرده‌اند .

آندره آدام

۷۹

Ousmane Sangare

۱۶

در حدود نیمی از ۲۴۷ قربانی در این دو هفته در کنار کسی که آن‌ها می‌دانستند ، کشته شدند . ژان ادوار شارپانتیه ، ۷۸ ساله ، یک جنگل‌بان بازنشسته از فرانسه ، با دوستش ژان - پیر آ رنو ۷۵ ساله که یک فروشنده گیتار می‌نواخت ، به تازگی دوچرخه‌سواری را به پایان رسانده بود . در استادیوم فوتبال ، بیشتر قربانیان برای دیدن بازی با دوستان ، برادرها ، cousins رفته بودند .

قربانیان که یکدیگر را می‌شناختند

خطوط ، اعضای خانواده ، دوستان و آشنایان را به یکدیگر متصل می‌کنند .

لاهور ، پاکستان

Iskandariya ، عراق

آنکارا ، ترکیه

بروکسل

فرودگاه

مترو

station

گرند بسام

ساحل‌عاج

Ummarari ، نیجریه

پیشاور و پاکستان

استانبول

خانواده‌ها تلف شدند . در نیجریه ، یک مادر همراه با پسر و دو دخترش کشته شد ؛ یک زن دیگر در کنار همسر ، پسر ، مادر ، خواهرزاده و برادرزاده‌اش فوت کرد . در پارک لاهور ، ۱۰ خویشاوند از جمله فیض احمد چاندیو ، کارمند اداره آبیاری دولت که دوست داشت برنج را با سس مرغ درست کند ، و سه تن از شش فرزند او : شیراز ، ۶ ، Samina ۵ ، و Sadaf ۵ ماه .

آن‌ها یکی از حداقل نه مجموعه خواهر و برادری بودند که کشته شدند.

Siblings با هم کشته شدند .

او گوجه و دیگر مواد لازم برای soup.Buka را فروخت .

۴۵

او یک scholar.Char اسلامی بود .

۵۵

سمیع الله علی

۱۰

Urooj علی

۱۲

Wajahat علی

۵

او و پسر عمویش در اطراف together.Ali بازی می‌کردند .

۲

او همیشه در حال حمل یک عروسک بچه یا تلاش برای بلند کردن children.Falm younger بود .

۴

یک هنرمند جوان ، تصاویر حیوانات را در the ra ترسیم می‌کرد .

۶

محمد کمیل Durayib

۲۱

او پدر of h کمیل Durayib بود.

۳۹

فیض فیض

۰

Samina فیض

۵

شیراز فیض

۶

او اغلب از خانه پدربزرگش به play.Colo مایل Maina می‌رفت .

۷

آشپزی کرد ، آب را تمیز کرد و برای her blind ابو Maina آب آورد .

۸

الکساندر Pinczowski

۲۹

Sascha Pinczowski

۲۶

آینی سلیم

۲۴

مریم سلیم

۱۶

او یک مرغ chicken با عثمان بود .

۶۳

او با سه خانواده members.Huss eini کشته شد .

۵۵



منبع سایت سربازی

سربازی

در بروکسل ، آنکارا و استانبول ، این حملات جان خود را از دست دادند که در امنیت نسبی زندگی می‌کردند . در نیجریه ، عراق و پاکستان ، که در آن تروریسم و خشونت در هر گوشه پنهان می‌شوند ، برخی از خانواده‌ها خود را در وضعیت بدنی مناسبی یافتند .

احمد ابراهیم یکی از چندین قربانی در استادیوم فوتبال عراق که در نبرد علیه دولت اسلامی حضور داشت ۱۳ سال پس از اینکه برادرش در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای آمریکایی کشته شد کشته شد .

دو برادر به نام‌های صباح و محمد Durayib در شهر مقدس شیعیان نجف در کنار پدرشان کشته شدند که پنج سال پیش توسط القاعده کشته شدند .

حداقل سه تن از کسانی که در مسجد نیجریه کشته شدند بخش‌هایی از کشور خود را که در آن شورش در جریان بود ، ترک کردند . Bukar عمر ، یک سیاست‌مدار مشتاق ، پس از اینکه بوکو حرام خانه خود را آتش زدند ، روستای خود را ترک کرد . محمد Hauwa ۷۰ ساله در Ummarari ساکن شد ، جایی که او زمین‌های حاصلخیز را برای مزرعه پیدا کرد و احساس کرد که یک معیار امنیت است.

یک کشاورز دیگر به نام Bunu Modu موفق به فرار از ستیزه جویان در روستایش شده بود و او را با طرح‌هایی برای کشتن او بسته بودند - او یک مدرسه کوچک اسلامی با ۱۰ دانش‌آموز زیر یک درخت را اداره کرده بود .

بستگان باقی مانده و دوستان باقی مانده آخرین لحظات را با عزیزان خود حفظ کردند و آن‌ها را به دنبال معانی عمیق‌تر تجزیه کردند .

یک مادر در عراق پسر ۱۱ ساله‌اش را شستشو داد، لباس‌های تازه پوشید و او را به بازی فوتبال فرستاد . او در این مورد احساس خوبی نداشت و آرزو می‌کرد که او حاضر نشود .

دوستان و خانواده of جوانی که در همان حمله کشته شدند گفتند که درست قبل از رفتن به استادیوم ، او نزد آن‌ها آمده بود تا تقاضای بخشش کند . حالا آن‌ها فکر می‌کنند که آیا او یک اخطار قبلی دارد یا نه.

در نیجریه ، محمد علی آخرین باری را به خاطر می‌آورد که پدرش ، علی Kolo ، سه روز پیش از اینکه در حین نماز صبح در مسجد Ummarari کشته شد را به یاد آورد . شش ماه پس از مرگش بود و او به پدرش گفت : " من دوست دارم دوباره ازدواج کنم ."

عکس‌هایی که ما جمع‌آوری کردیم ، لحظاتی را که یک زندگی را می‌سازند ، نشان می‌دهیم . عروس در حالی که روی زمین نشسته بود و اسنک می‌خورد . یک سرباز ، خوش‌لباس در لباس لباسش . فارغ التحصیلان با کلاه و لباس در روز بزرگ خود .

مردی سوار بر اسب ، مردی که گیتار می‌زد ، مردی که در جاده‌ای دورافتاده و دورافتاده راه می‌رفت و گله‌ای وحشی را احاطه کرده بود. خواندن یک کتاب یا نوشیدن آبجو ، جشن گرفتن یک رویداد مهم زندگی یا لذت بردن از یک شام معمولی خانوادگی .

آن‌ها در لحظاتی که ممکن بود مجموعه عکس بعدی را بسازند ، کشته شدند .

انتظار برای اتوبوس ، یا مترو یا هواپیما . برو کنار ساحل . پس از یک مسابقه فوتبال ، پوشش دادن به خاطر نشان‌های پیروزی به وجود آورد . دعا می‌کند ، دوچرخه‌سواری می‌کند و آن یکشنبه را در پارک قدم می‌زند .

چیزی که پدید می‌آید یک پرده زندگی است که قطع می‌شود ، و به تدریج در آن عکس‌ها ریخته می‌شود ، در قطعات سازنده یا تکه‌های حافظه که در پشت آن باقی مانده‌اند ، در جزئیات رویاهای آن‌ها و چیزهایی که خراب شده‌اند .

این پروژه توسط تیم Arango ، راسل گلدمن ، K.K. ربکا لای ، الی روزنبرگ ، الی روزنبرگ و Jodi Rudoren نوشته شد .

Reporting محمد از شهر بغداد ؛ Iraq belli از شهر بغداد ؛ Ceylan Bilefsky از Senegal ؛ dionne محمد از شهر بغداد ؛ Dan Chan و Safak Timur اهل شهر Lahore ؛ Ismail Khan از شهر Beijing ؛ Joanna Hassan از شهر لیما ؛ Andrea Zarate از شهر لیما ؛ Nina Siegal از شهر لیما ؛ و مایک Buckley ، Katie راجرز و دانیل ویکتور از نیویورک .

تولید ، عکس و طراحی توسط کریگ آلن ، دنی DeBelius ، دیوید Furst ، جفری Rubin ، rumsey تیلور و Meghan Louttit .

تحقیقات توسط سوزان Beachy ، دوریس برک ، الیزا چو و الن Delaqueriere انجام شد .



منبع سایت سربازی

سربازی

تلفات انسانی

۲۲ ژوییه ۲۰۰۷

سرعت و وسعت این قتل گیج‌کننده است . برخی از اعضای خانواده خانواده‌هایی که با بمب کنار گذاشته شده بودند , پایان ماه رمضان را در بغداد جشن گرفتند . چهل و نه کشته در فرودگاه استانبول در افغانستان . نه ایتالیایی , هفت دانش‌آموز ژاپنی , سه دانشجو در دانشگاه‌های آمریکایی و یک زن محلی در سه‌ماهه دیپلماتیک داکا , بنگلادش . اجساد روی یک اتوبوس در سومالی , در یک مسجد و کلوب ویدیویی در کامرون , در یک مقبره در عربستان‌سعودی انباشته شد .

تمام این قتل‌عام در یک هفته , یک هفته از تابستان در چیزی بود که شبیه جریان بی‌پایان حملات تروریستی بود . اورلاندو و بیروت . پاریس و نیس , اتین - دو , فرانسه . آلمان و ژاپن و مصر . هر بمب یا گلوله سوراخ شده در خانه‌ها و جوامع .

ما دو هفته در ماه مارس , زمانی که حملات پروفایل بالا صورت می‌گرفت , توقف کردیم و به جاهایی که تقریبا ً روتین شده بودند حمله می‌کردند . در آن دوره ما چهار مرد , زن و کودک را شمارش کردیم که در قتل‌های دسته‌جمعی با اهداف نرم در شش کشور قطع شده‌بودند .

هشت زوج با هم کشته شدند .

محمد و محمد نوید نوید سه ماه پیش با یکدیگر ازدواج کردند تا در یک پارک در پاکستان قدم بزنند .

لاهور - محمد نوید

استفانی و جاستین فینچ , حسابدار که در دانشگاه وندربیلت زندگی می‌کردند و در بروکسل زندگی می‌کردند , تازه مادرش را در فرودگاه رها کرده بودند .

فرودگاه

یکی از فیلم‌های ترکی به نام " مادر من " , در مورد عواقب ناشی از جنگ , به نام " مادر من " , در حال بازگشت از سینما بود .

این دو با هم در دبیرستان جمع شدند . او در سالنامه خود نوشت : " من هرگز تو را تنها نمی‌گذارم . " من همیشه کنار شما هستم و با شما خواهم ماند . "

حالا کنار هم دفن شده‌اند .

آنکارا - - - - - -

آن‌ها در ۲۱ مارس در یک میدان عمومی در آنکارا پایتخت ترکیه کشته شدند . آن روز افتتاحیه این دو هفته‌ای بود - روزی که در آن چند تن دیگر در سه هتل " گرند " بسام , ساحل‌عاج , به حمله پرداختند . تا ماه مارس ۲۰۱۱ , افراط گرایان وابسته به القاعده , بوکو حرم , آزادی کردستان , دولت اسلامی و طالبان به مسجدی در نیجریه حمله خواهند کرد ; یکی از خیابان‌های استانبول , پاکستان ; یک اتوبوس در پیشاور , پاکستان ; پارکی در پیشاور , پاکستان ; و فرودگاه بروکسل و ایستگاه مترو .

حملات از ماه مارس تا مارس ۲۰۱۰

بروکسل

اروپا

در بروکسل بلژیک کشته شد

ایستگاه مترو

فرودگاه

۳۱ مارس

آسیا

در آنکارا کشته شد

میدان عمومی

۳۱ مارس

در پیشاور کشته شد

باس

۳۱ مارس

کشته شد

استریت

۳۱ مارس

ترکیه

عراق

شاه در لاهور کشته شد

پارک

۳۱ مارس

پاکستان

کشته شد

ورزشگاه فوتبال

۳۱ مارس

آفریقا

کشته شد

مسجد

۳۱ مارس

هندی

اقیانوس

نیجریه

عاج

ساحل

" گرند بسام " کشته شد.

تفریحگاه ساحلی

۳۱ مارس

ما به همه این مکان‌ها رفتیم تا هر فرد را ردیابی کنیم تا بشریت را از دست بدهیم و به نگرانی‌های خواننده بپردازیم که همه قربانیان تروریسم به همان اندازه درمان نمی‌شوند . زندگی یک زندگی است , هر جا که کوتاه باشد .

ما می‌خواستیم ببینیم چه ارتباطاتی یا تفاوت‌هایی که ممکن است در میان قربانیان بیابیم , بلکه برای تعمیق درک اثرات موج تروریسم که برای تعریف روزه‌ای ما آمده‌است . ما نزدیک‌ترین خویشاوند زنده را حساب می‌کردیم : افرادی که پدر و مادر خود را از دست داده بودند .

بیش از ۸۰۰ تن از قربانیان , جوان و مسن , پشت سر والدین گذاشته شده‌اند که زبان سوگواری آن‌ها در سراسر مرزها ترجمه می‌شود .



منبع سایت سربازی

سربازی

من و دوست دخترم یک‌بار دو غاز نر را دیده بودم که بر سر یک غاز ماده می‌جنگیدند ، با خشم squawking می‌کشیدند و آب را با باله‌ای خود می‌کوفت و با bills به گلوی یکدیگر grappling . از انجایی که ( هیچ جرمی ) همه غازها به طور یک‌سان به نظر می‌رسند ، سخت بود که بگوییم کدام غاز برنده شد ، مهاجم یا مدافع ، اما من می‌دانستم که می‌خواستم غاز باشم که با آن دختر به پایان رسید ، نه کسی که به خاطر شکست مفتضحانه بوق زده بود.

خدا را شکر که بالاخره همسر این مرد با یکی از همکاران او ظاهر شد . هر دو نویسنده یک برنامه تلویزیونی بودند که به ما اطمینان دادند که هرگز ندیده ایم ، که هر سه‌شنبه برای تماشای اپیزود جدید با هم جمع شدند . همه آن‌ها آدم‌های جالبی بودند ، ما آن‌ها را دوست داشتیم . اما ما همچنین نتوانستیم شخصیت را درهم بشکنیم .

ما نسبت به این طرح کاملا ً آگاه و نامطمئن بودیم ، اما حالا که بازی خصوصی ما به یک تجربه کنترل‌نشده تبدیل شده‌است که شامل افراد دیگر می‌شود، ما خود را متعهد می‌دانیم . واقعی شده بود .

پس از اینکه ژست خود را در برابر یک شخص ثالث نگه داریم ، ما را مجبور کرد که خود را دوباره معرفی کنیم - و از یکدیگر بپرسیم ، " خب ، شما چه کار می‌کنید ؟ " و " شما در چه محله زندگی می‌کنید ؟ " و ما باید سعی می‌کردیم بدون اینکه خسته‌کننده باشیم پاسخ دهیم ، و دوباره به پاسخ‌های یکدیگر پاسخ دهیم .

دوست دخترم بعدها گفت که مطمئن است این عمل را ۱۵ دقیقه در صورت عدم حضور این افراد غریبه متوقف خواهد کرد . همچنین نقش ما را به واقعیت محدود کرده بود؛ او مجبور بود بیشتر به طور واقع‌بینانه لاس بزند ، و من را مثل یک غریبه در یک بار درمان می‌کرد ، با کمی نگرانی و احترام ، به جای اینکه مرا به جای خود دعوت کند که بعد از یک نوشیدنی یا با من در حمام سکس داشته باشد .

درست قبل از اینکه سه دوست جدید ما آنجا را ترک کنند ، وکیل هر کدام از کارت‌های خود را به ما داد و گفت : " من هر سه‌شنبه در اینجا هستم ، اگر می‌خواهید باشگاه کتاب ما را به حال خود نگه دارید ."

تبلیغ

من فکر کردم که او به من یک " شانس خوب " یا " تبریک " داد .

بعد از رفتن آن‌ها ، از دوست دخترم پرسیدم که اجازه می‌دهد به من پول بدهد . خیلی نگران بودم ( و وقتی که او قبول کرد ) ، همان طور که قبلا ً برای اولین بار با او ملاقات می‌کردم هیجان‌زده بودم .

اجازه دهید پرده احتیاط را بر روی نتیجه‌گیری عصر رسم کنیم ، مگر اینکه بگوییم که این یک تجربه منحصر به فرد است که با دوست دختر خود سکس ، مستی و سکس داشته باشد .

این درباره قطع رابطه نبودن یک رابطه نبود . من لزوما ً این بازی خاص را به دیگران توصیه نمی‌کنم .

آنچه که من توصیه می‌کنم این است که آن چه که برای ما انجام داد این است : به ما یادآوری کرد که علی‌رغم این پندار که ماه‌ها ما با هم بوده‌ایم ، دوست دخترم و من هنوز برای یکدیگر عجیب هستیم .

گذشته نسبت به یکدیگر داستان‌هایی در رابطه عاشقانه و جنسی دارند ، و به من یادآوری می‌کند که او یک فرد کامل است که من تنها یک نمونه از او را می‌شناسم ، با سابقه طولانی روابط ، بهمن و تخیل ، یک طیف کامل از میل ، که بسیاری از آن‌ها ممکن است برای من نامریی باشند .

این ترسناک اما هیجان‌انگیز است . راحت بودن آسان است و تصور کنید که گروه محدود شما به شما این اجازه را می‌دهد که ببینید ( یا تنها کسی که به آن نگاه می‌کنید ) تنها چیزی است که وجود دارد . لیست انتظار را امضا کنید

در هر هفته ، Caity ویور یک سوال بی‌پاسخ و احتمالا ً بدون سوال در فرهنگ و فرهنگ عامه را مورد بررسی قرار می‌دهد . من برای این مرد شروع کرده بودم و احساس تاسف می‌کردم ( چون او هیچ ایده‌ای نداشت که او یک بازیگر پشتیبان در بازی خصوصی ما بوده باشد) ، اما من امیدوار بودم که هیچ شانس واقعی با او نداشته باشم ) ، اما همچنین از او متنفرم و می‌خواهم او را در نبرد انتخاب کنم .



منبع سایت سربازی