سربازی

من و دوست دخترم یک‌بار دو غاز نر را دیده بودم که بر سر یک غاز ماده می‌جنگیدند ، با خشم squawking می‌کشیدند و آب را با باله‌ای خود می‌کوفت و با bills به گلوی یکدیگر grappling . از انجایی که ( هیچ جرمی ) همه غازها به طور یک‌سان به نظر می‌رسند ، سخت بود که بگوییم کدام غاز برنده شد ، مهاجم یا مدافع ، اما من می‌دانستم که می‌خواستم غاز باشم که با آن دختر به پایان رسید ، نه کسی که به خاطر شکست مفتضحانه بوق زده بود.

خدا را شکر که بالاخره همسر این مرد با یکی از همکاران او ظاهر شد . هر دو نویسنده یک برنامه تلویزیونی بودند که به ما اطمینان دادند که هرگز ندیده ایم ، که هر سه‌شنبه برای تماشای اپیزود جدید با هم جمع شدند . همه آن‌ها آدم‌های جالبی بودند ، ما آن‌ها را دوست داشتیم . اما ما همچنین نتوانستیم شخصیت را درهم بشکنیم .

ما نسبت به این طرح کاملا ً آگاه و نامطمئن بودیم ، اما حالا که بازی خصوصی ما به یک تجربه کنترل‌نشده تبدیل شده‌است که شامل افراد دیگر می‌شود، ما خود را متعهد می‌دانیم . واقعی شده بود .

پس از اینکه ژست خود را در برابر یک شخص ثالث نگه داریم ، ما را مجبور کرد که خود را دوباره معرفی کنیم - و از یکدیگر بپرسیم ، " خب ، شما چه کار می‌کنید ؟ " و " شما در چه محله زندگی می‌کنید ؟ " و ما باید سعی می‌کردیم بدون اینکه خسته‌کننده باشیم پاسخ دهیم ، و دوباره به پاسخ‌های یکدیگر پاسخ دهیم .

دوست دخترم بعدها گفت که مطمئن است این عمل را ۱۵ دقیقه در صورت عدم حضور این افراد غریبه متوقف خواهد کرد . همچنین نقش ما را به واقعیت محدود کرده بود؛ او مجبور بود بیشتر به طور واقع‌بینانه لاس بزند ، و من را مثل یک غریبه در یک بار درمان می‌کرد ، با کمی نگرانی و احترام ، به جای اینکه مرا به جای خود دعوت کند که بعد از یک نوشیدنی یا با من در حمام سکس داشته باشد .

درست قبل از اینکه سه دوست جدید ما آنجا را ترک کنند ، وکیل هر کدام از کارت‌های خود را به ما داد و گفت : " من هر سه‌شنبه در اینجا هستم ، اگر می‌خواهید باشگاه کتاب ما را به حال خود نگه دارید ."

تبلیغ

من فکر کردم که او به من یک " شانس خوب " یا " تبریک " داد .

بعد از رفتن آن‌ها ، از دوست دخترم پرسیدم که اجازه می‌دهد به من پول بدهد . خیلی نگران بودم ( و وقتی که او قبول کرد ) ، همان طور که قبلا ً برای اولین بار با او ملاقات می‌کردم هیجان‌زده بودم .

اجازه دهید پرده احتیاط را بر روی نتیجه‌گیری عصر رسم کنیم ، مگر اینکه بگوییم که این یک تجربه منحصر به فرد است که با دوست دختر خود سکس ، مستی و سکس داشته باشد .

این درباره قطع رابطه نبودن یک رابطه نبود . من لزوما ً این بازی خاص را به دیگران توصیه نمی‌کنم .

آنچه که من توصیه می‌کنم این است که آن چه که برای ما انجام داد این است : به ما یادآوری کرد که علی‌رغم این پندار که ماه‌ها ما با هم بوده‌ایم ، دوست دخترم و من هنوز برای یکدیگر عجیب هستیم .

گذشته نسبت به یکدیگر داستان‌هایی در رابطه عاشقانه و جنسی دارند ، و به من یادآوری می‌کند که او یک فرد کامل است که من تنها یک نمونه از او را می‌شناسم ، با سابقه طولانی روابط ، بهمن و تخیل ، یک طیف کامل از میل ، که بسیاری از آن‌ها ممکن است برای من نامریی باشند .

این ترسناک اما هیجان‌انگیز است . راحت بودن آسان است و تصور کنید که گروه محدود شما به شما این اجازه را می‌دهد که ببینید ( یا تنها کسی که به آن نگاه می‌کنید ) تنها چیزی است که وجود دارد . لیست انتظار را امضا کنید

در هر هفته ، Caity ویور یک سوال بی‌پاسخ و احتمالا ً بدون سوال در فرهنگ و فرهنگ عامه را مورد بررسی قرار می‌دهد . من برای این مرد شروع کرده بودم و احساس تاسف می‌کردم ( چون او هیچ ایده‌ای نداشت که او یک بازیگر پشتیبان در بازی خصوصی ما بوده باشد) ، اما من امیدوار بودم که هیچ شانس واقعی با او نداشته باشم ) ، اما همچنین از او متنفرم و می‌خواهم او را در نبرد انتخاب کنم .



منبع سایت سربازی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.