سربازی

کاتلین Bartzen Culver ، مدیر مرکز اخلاق روزنامه‌نگاری در دانشگاه ویسکانسین در مدیسون ، گفت که برخی از خروجی‌های خبری از جمله اخبار شبکه صبحگاهی در ایالات‌متحده به نظر می‌رسد " شکاکیت را معلق " کرده‌اند .

او گفت : " زمان‌هایی هست که من زمانی را بخوانم یا چیزی را تماشا کنم که فکر کنم ، " من فکر نمی‌کنم ما در حال حاضر کلاه تفکر انتقادی مان را داشته باشیم . "

اما او گفت که این سوال یا توهین به اکانت Bana در تویی‌تر باید به چالش کشیده شود .

او گفت : " ما نمی‌توانیم تنها این منبع را زیر سوال ببریم .

Fatemah ، که می‌گوید به Bana یاد می‌دهد تا انگلیسی صحبت کند، در عکاسی و ثبت دخترش ، به صورت دیجیتالی زیرک به نظر می‌رسد . با این حال ، به نظر می‌رسد که تعداد انگشت شماری از ویدیوها در اکانت Bana توسط روزنامه نگاران محلی با دوربین با کیفیت بهتر فیلم برداری شده‌است .

اعضای خانواده Bana و خانوادگی نیز در مستندی که ماه گذشته در فرانسه منتشر شد و توسط سپتامبر a ، یک مجله فرانسوی پیشرو تولید شد ، نمایش داده شدند .

فعالان antigovernment و پزشکانی که در شرق حلب کار می‌کنند ، از طریق اسکایپ و WhatsApp تایید کرده‌اند که Bana و مادرش هستند که می‌گویند آن‌ها هستند . اما اکانت تویی‌تر s تعداد زیادی ترول ها و صداهای همدردی با دولت سوریه و حامیان روسی آن را ترسیم کرده‌است که به Bana به عنوان یک تقلب حمله می‌کنند .

برخی از آن‌ها پدر Bana را یک جهادی خشن وابسته به مبارزان مرتبط با القاعده در شرق حلب نامیده‌اند . سایرین Bana و مادرش fictions که توسط آمریکا ایجاد شده‌است را به عنوان ابزار تبلیغاتی برای بدنام کردن دولت‌های سوریه و روسیه نامیده‌اند .

Editors

۱۰۰ کتاب مهم سال ۲۰۱۸

دولت چگونه برق تولید می‌کند ؟

نامزد اسکار ؟

برای چنین cynicism سابقه‌ای وجود دارد و یک مثال قابل‌توجه نیز یک ارتباط سوریه دارد . در سال ۲۰۱۱ زنی که خود را بعنوان یک وبلاگ نویس با استفاده از نام مستعار امینه Arraf توصیف کرد درباره آزار و اذیت سیاسی در دمشق پایتخت این شهر نوشت و ناگهان ناپدید شد .

 " دختر همجنس گرا در دمشق " که به عنوان وبلاگ نویس شناخته می‌شد ، به یک مرد ۴۰ ساله آمریکایی اهل جورجیا تبدیل شد .

تویی‌تر حساب Bana را " تایید " کرده‌است - به این معنی که شرکت اعتبار مالک حساب را تثبیت کرده‌است . نیویورک‌تایمز علاوه بر اینکه با مادر " صحبت می‌کند ، از طریق مقایسه با نقشه‌های ماهواره‌ای از طریق مقایسه با نقشه‌های ماهواره‌ای ، حداقل برخی از ویدئوهایی که در اکانت تویی‌تر Bana منتشر شده‌است ، در Al ، یک محله در شرق حلب ، فیلمبرداری شده‌است .

تبلیغ

اما مشخص نیست که آیا همه پست‌های her - که می‌تواند از هر جایی به صورت آنلاین از هر جایی ، توسط هر کسی که نام رمز Bana در شرق حلب آمده باشد ، قرار داده شود . همچنین مشخص نیست که در آن چند پست Bana از خود ساخته شده‌است .

مادر Bana سریعا ً به درخواست‌ها از طریق WhatsApp برای روشن کردن این سوالات پاسخ نداد .

طرفداران کمک‌های بین‌المللی احساسات مختلفی در مورد شهرت Bana " ابراز کرده‌اند که همدردی جهانی برای قربانیان کودک در سوریه را افزایش داده‌است ، اما نگرانی از اینکه داستان او ، همانطور که در تویی‌تر آمده‌است ، ممکن است کاملا ً دقیق نباشد .

سونیا Khush ، مدیر سازمان نجات کودکان سوریه ، گفت : " چه it باشد ، یا آلن بای کوردی ، یا عمران Daqneesh ، آن‌ها توجه خود را به یک مساله به شیوه‌ای جلب می‌کنند که به مردم کمک می‌کند کمی بیشتر به وضعیت کودکان جامه عمل بپوشانند . "

همه در عکس‌ها و فیلم‌هایی که توسط اکانت @ منتشر شده‌اند ، ظاهر می‌شوند . اما Bana تنها کسی است که زمان قابل‌توجهی را بر روی دوربین صرف کرده یا با مخاطب انگلیسی صحبت می‌کند . او در بسیاری از کلیپ ‌ها به نظر می‌رسد که از روی کارت می‌خوانند یا خطوط حافظه سپرده دارند .


منبع سایت سربازی

سربازی

دختر پست برای ارسال به تویی‌تر از حلب ، همدردی و دلسوزی را دنبال می‌کند، اما شک و تردید را دنبال می‌کند.

ارسال توئیت از سوی دمشق توسط شورشیان

Bana ۷ ساله بیش از ۲۲۰، ۰۰۰ پیرو در اکانت تویی‌تر خود جذب کرده‌است که می‌گوید توسط مادرش اداره می‌شود . این ویدئو مجموعه‌ای از فیلم‌هایی است که به the itCreditTwitter / AlabedBana ارسال می‌شود .

با Rick Gladstone ، مگان specia و سیدنی Ember

۷ دسامبر ۲۰۱۶

او یک دختر ۷ ساله با dimples ، روبان صورتی ، یک دندان جلو گم‌شده و انگلیسی است که ابتدا توجه جهانی را سه ماه پیش با پیام‌های تویی‌تر در مورد بمب ، مرگ و نومیدی در شرق حلب ، بخش تحت کنترل شورشیان در شهر سوریه تسخیر کرد.

این دختر ، Bana al ، از آن زمان بیش از دویست هزار نفر را در تویی‌تر جذب کرده‌است ، که در آنجا اکانت او می‌گوید که توسط مادرش ، Fatemah ، اداره می‌شود که پیام‌ها را در آنجا پست می‌کند . طرفداران تویی‌تر Bana شامل نویسنده پرفروش‌ترین کتاب جی کی رولینگ هستند که داستان زنده ماندن او را برای هری پاتر می‌فرستاد . سازمان‌های خبری غربی مقالاتی از بخش‌های تلویزیون و تلویزیون Bana در مواجهه با ترس را تولید کرده‌اند و او در ماه اکتبر موضوع ستون نیویورک‌تایمز بود .

بنابراین هنگامی که اکانت تویی‌تر Bana ، @ AlabedBana ، هفته گذشته به دلیل پیشروی نیروهای نظامی سوریه به شرق حلب غیر فعال شده بود، بسیاری نگران بودند که او در روز سه‌شنبه کشته شده‌است .

سلام دوستان ، حالتون چطوره ؟ حالم خوب است . من بدون دارو با bombing خیلی بهتر می‌شوم . دلم برایت تنگ شده. - # حلب

- Alabed ( @ AlabedBana ) ۶ دسامبر ۲۰۱۶

و در یک پست جدید در روز چهارشنبه ، گزارش Bana حاکی از آن بود که نیروهای زمینی سوریه محله او را تصرف کرده‌اند :

خانه و ناحیه ما به ارتش می‌افتد . ما در زیر بمب‌هایی گیر می‌افتیم که از شب گذشته متوقف می‌شوند . # NAME ؟ حلب

- Alabed ( @ AlabedBana ) ۷ دسامبر ۲۰۱۶

تصاویر کودکان مبتلا به رنج در سوریه ، حتی زمانی که به خشونت این کشور نزدیک به ۶ ساله عادت کرده‌است ، حتی وجدان جهان را سوراخ کرده‌است . یک سوری دو ساله سوری که جسد غرق‌شده او در ساحل ترکیه کشف شده‌بود و بعد از اینکه خانه‌اش در حلب مورد بمب‌گذاری قرار گرفت ، زخمی شد و Bana زخمی شد .

advertisement

اما در دوره‌ای از hoaxes اینترنتی ، fabrications و استفاده فزاینده از خبره‌ای جعلی در سراسر جهان برای دستور کاره‌ای سیاسی بیشتر ، اکانت تویی‌تر Bana نیز برخی سوالات صحت و صحت را مطرح کرده‌است .

برای مثال پیام‌های او برای یک فرد ۷ ساله پیچیده است ، به طور مثال برای کسی که زبان مادری اش انگلیسی نیست .

این جایی است که می‌خواهم شروع به خواندن کتاب هری پاتر کنم اما it's بمب‌گذاری کرد . هرگز فراموش نخواهم کرد. - Bana

Bana Alabed ( @ AlabedBana ) ۲۹ نوامبر ۲۰۱۶

دیگر حالم به هم می‌خورد ، نه خانه‌ای ، نه خانه و نه آب پاک . این باعث می‌شود که حتی قبل از اینکه یک بمب مرا بکشد بمیرم . - # حلب

۱ دسامبر ۲۰۱۶ Bana Alabed ( @ AlabedBana )

برخی دیگر اشتباه‌ات گرامری دارند که همدلی را دعوت می‌کنند :

ما دیگر خانه‌ای نداریم . دچار جراحت‌های خفیفی شدم . من از دیروز به خواب رفتم ، گرسنه‌ام . می‌خواهم زندگی کنم ، می‌خواهم بمیرم . - # حلب

- Bana ( @ AlabedBana ) ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶

برخی از مردم سوال کرده‌اند که آیا فیلم‌هایی که در آن‌ها زبان Bana اجرا می‌شود یا تغییر کرده‌است یا خیر .

عدم دسترسی بیشتر مناقشه سوریه به روزنامه نگاران ، که اغلب هیچ راهی برای تایید اصالت منشا اطلاعات ندارند ، این نگرانی‌ها را تقویت کرده‌است .

به گفته مادر Bana ، که خود را به عنوان یک معلم ۲۶ ساله انگلیسی توصیف می‌کند و با نیویورک‌تایمز از طریق اسکایپ و WhatsApp صحبت کرده‌است ، در شرق حلب ، جایی که Fatemah می‌گوید او با Bana و دو فرزند کوچک‌ترش ، محمد ، ۵ ، و نور ۳ زندگی می‌کند .



منبع سایت سربازی

سربازی

هر چند گاهی اوقات , محمد علی , زکیه را در میدان دید و به زیر روسری خود نگاه خواهد کرد . مطمئن بود که این کار را کرده‌است . او گفت : " صددرصد , من می‌دانستم که او هم مرا دوست دارد . " او یک دختر جوان را یک واسطه یافت و یک تلفن همراه به او داد تا به زکیه بپیوندد .

زکیه تلفن را جایی پنهان کرد که هیچ‌کس آن را پیدا نکند , و در طی چهار سال گذشته , هفته‌ای یک‌بار با یکدیگر صحبت می‌کردند . هرگاه زکیه , یکی از فرزندانش , می‌توانست شخصی را پیدا کند , او را صدا می‌زد , اجازه می‌داد یک‌بار زنگ بزند , و او به او تلفن خواهد زد .

محمد علی تلفنی به او داد که یک شعر از یک آهنگ معروف افغان بود که داستان یوسف و زلیخا را به یاد می‌آورد .

او در یکی از تماس‌های آن‌ها داستان را تعریف کرد . در روایتی که در میان افغان‌ها ذکر شد ( جزئیات در سراسر جهان اسلام متفاوت است و در نسخه مسیحی داستان همسر یوسف و زلیخا در مصر ) , زن متاهل است که تلاش می‌کند یوسف را به ارتکاب زنا وادارد . او را به زندان انداخته‌اند و چند سال صبر می‌کند تا او را آزاد کنند .

تا آن زمان , او زشت , پیر و نابینا است , اما عشق او از بین نرفته است , و یوسف با او ازدواج می‌کند , به شکلی معجزه‌آسا او را به یک زیبایی جوان تبدیل کرده‌است .

وقتی داستان را به پایان رساند , محمد علی گفت : " پاسخ او به من این بود که او آماده است تا سال‌ها منتظر من بماند . او گفت : " در مورد این دختر , نمی‌دانم آیا در این عصر رسانه‌های اجتماعی درست یا تقلبی است یا نه . " اما زندگی او به عنوان یک کودک در حلب با آنچه می‌شنویم سازگار است . ترس , صدای هواپیماها و هواپیماهای مختلف . آن‌ها " وحشت دارند و شب‌ها در خواب دچار مشکل می‌شوند . " "

ژولیت س . یک سخنگوی یونیسف در خاورمیانه و شمال آفریقا اعلام کرد که هیچ راهی برای تایید این که توئیت ها از کجا می‌آیند یا اینکه آیا از دختر یا جای دیگری می‌آیند یا خیر , وجود ندارد . "

او گفت : " در عین حال , یک چیز نمادین در مورد توئیت ها وجود دارد که از نطفه بیرون می‌آیند , یا به این معنا که داستان کودکانی که در تیراندازی گرفتار شده‌اند را برجسته می‌کند . "

تبلیغات

با وجود این پرسش‌ها , سازمان‌های خبری آن را به عنوان پنجره‌ای به مناقشه سوریه پذیرفته‌اند . وقتی این حساب در آخر هفته تاریک شد , برخی از رسانه‌ها غیبت خود را با فوریت اعلام کردند .

سی ان ان گفت : حساب twitter اش حذف شد و هیچ‌کس نمی‌داند چرا .

سی بی اس نیوز گفت : " یک دختر ۱۲ ساله که در سوریه مردم را در سراسر جهان گرفتار کرده‌است , ظاهرا ً در خطر است . "

این گزارش‌ها بر پدیده‌هایی تاکید دارند که حضور رسانه‌های اجتماعی در آن‌ها وجود دارد .

یک فعال برجسته حلب اهل حلب که این خانواده را می‌شناسد , در روز چهارشنبه اعلام کرد که محمود و مادرش به دلایل امنیتی به طور موقت پست‌های تویتر خود را متوقف کرده‌اند .

او گفت : " پدرش گفت که آن‌ها از انتقام رژیم می‌ترسند . " رژیم در اینجا نمایندگانی دارد و جاسوسان . "

برخی از کارشناسان در زمینه اخلاق رسانه‌های خبری گفته‌اند که با وجود درخواست این داستان غم‌انگیز و با یک دختر جوان در مرکز آن , هیچ خروجی خبری به این حساب با شک و تردید نزدیک نشده است و برخی از آن‌ها کوتاه شده‌اند .

جین ای می‌گوید : " همیشه سوال این است که آیا یک کودک هفت‌ساله به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده می‌شود یا نه . " پروفسور علم اخلاق و حقوق در دانشگاه مینه‌سوتا . گاهی اوقات ما عاشق یک مفهوم می‌شویم و اساسا ً چیزهایی را نادیده می‌گیریم که این مفهوم را تضعیف می‌کنند و چیزهایی را نادیده می‌گیریم که باید پرچم‌های قرمز باشند . "

او افزود : " برای من , آنتن من همیشه زمانی بالا می‌رود که داستان اینقدر مسحور کننده باشد . "



منبع سایت سربازی

سربازی

با وجود اعتراض‌های او ، خانواده محمد علی او را پس فرستادند . او گفت : " برادر بزرگ‌تر او و پدر او چنان او را کتک زدند که در بیمارستان بستری شد و هنوز هم یک کبودی شدید بر روی استخوان چپش دارد .

دفترچه یادداشت ویدئو : مرد جوان در عشق

محمد علی ۲۱ ساله پس از اعلام عشق خود به زکیه ، ۲۱ ساله ، از زندگی خود می‌ترسد .

دومین بار ، زکیه گفت که او نیز به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تلفن همراه او کشف و ضبط شده‌است . او برای بار سوم به خانه محمد علی گریخت .

او گفت : " من دیدم جایی برای رفتن وجود ندارد ، بنابراین او را به وزارت امور زنان بردم ."

هنگامی که زکیه و محمد علی در شعبه Bamian این وزارتخانه ظاهر شدند ، آن‌ها توسط خانواده زکیه مورد تعقیب قرار گرفتند ، که در تلاش برای یافتن آن‌ها ، دست به دست هم دادند . وی گفت که ماموران پلیس بستگان مرد را مطیع کرده‌اند ، اما محمد علی باید در یک کمد از مادر خشمگین زکیه مخفی شود .

زمانی که نظم برقرار شد ، والدین زکیه مدعی شدند که این دختر به طور قانونی با یک نفر دیگر ، یک پسر عمه ، نامزد شده‌است ، اگرچه رئیس وزارت زنان Bamian ، فاطمه Kazimi ، گفت که نسخه‌های آن‌ها متفاوت است . زکیه این موضوع را انکار کرد ، به این ترتیب به پناه‌گاه پناه برد ، و موضوع به دادگاه ارجاع شد .

خانم Kazimi که با موفقیت پلیس Bamian را تحت فشار قرار داده‌است تا در موارد خشونت علیه زنان ، صدها مورد تعقیب قضایی را ایجاد کند، از روند دادرسی دادگاه منع شد . اما او بعدها یاد گرفت که به درخواست قضات ، که همگی تاجیک بودند ، زکیه اثر انگشت شصت خود را بر روی یک سند گذاشته بود که بر این اساس بود که او به خانواده‌اش باز خواهد گشت . خانواده او همچنین انگشت شست خود را بر روی وعده‌های کتبی قرار دادند که اگر او این کار را می‌کرد به او آسیب نرساند .

زکیه گفت : " ما تاجیک هستیم ، و اگر تصمیم بگیرید که با یک هزاره ازدواج کنید ، به آن‌ها می‌گویم ، او هنوز یک مسلمان است ."

advertisement

خانم Kazimi از زکیه با مقامات پلیس و مقامات دولتی دیدار کرد و به او گفت که هر کاری می‌خواهد انجام دهد و آن‌ها از او حمایت خواهند کرد. زکیه از خانواده‌اش درخواست کرد که از خانواده خود نگهداری کند ، و گفت که او هیچ ایده‌ای در رابطه با اثر انگشت شست خود نداشته است .

زکیه در یک پناه‌گاه در Bamian پناه گرفته‌است . اگر چه او بزرگ‌سال است ، دادگاه به او دستور داد که به خانواده‌اش برگردد .

اعتبار

مائوریسیو لیما برای نیویورک‌تایمز

تصویر

زکیه در یک پناه‌گاه در Bamian پناه گرفته‌است . اگر چه او بزرگ‌سال است ، دادگاه به او دستور داد که به her itMauricio لیما برای نیویورک‌تایمز بازگردد .

هنگامی که خانم Kazimi و ماموران پلیس ، زکیه را از حیاط بیرون بردند ، خانواده‌اش وحشی شدند .

زکیه گفت : " پدر و مادرم لباس‌های مرا می‌کشیدند و حتی آن‌ها را از من جدا می‌کردند ." مادرش جیغ کشید و او را فاحشه خطاب کرد - در مورد بدترین چیزی که ممکن است به یک زن افغان بگوید . زکیه گفت که برادر و برادر او تلاش کردند او را کتک بزنند و همه آن‌ها تهدید کردند که محمد علی و او و خانم Kazimi را خواهند کشت .

زکیه گفت : " آن‌ها گفتند که اگر من با او ازدواج کنم ، آن‌ها اجازه زندگی ما را نخواهند داد .

او از طریق پدرش دو بار قاصدان را به نزد پدر زکیه فرستاد تا از او اجازه بگیرد به دادگاه برود . آن‌ها حتی پس از پیشنهاد بخشی از میدان ‌های خانوادگی محمد علی به عنوان یک عروس رد شدند .

زکیه این ابتکار را به دست گرفت و در خانه محمد علی نشان داد ، التماس کرد که با او ازدواج کند .



منبع سایت سربازی

سربازی

قاضی ارشد ، Atola Tomkin ، در ماه فوریه فرمانی صادر کرد که خانم Kazimi و یک مقام رسمی دیگر زنان را از مشاغل خود برای مداخله در امور زکیه ، منع می‌کرد . وی همچنین اصرار داشت که این سند با اثر انگشت شستم معتبر بوده و او باید به خانواده‌اش باز گردد .

قاضی Tomkin از صحبت با یک روزنامه‌نگار امتناع کرد ، اما قاضی دیگری که در پرونده زکیه خدمت کرده بود ، گفت که دادگاه تنها می‌کوشد تا برای رسیدن به یک توافق صلح‌آمیز میانجیگری کند .

وزارت امور زنان از تصمیم قضایی فرجام‌خواهی کرده‌است و دفتر دادستان‌کل در حال بررسی ادعاهای این خانواده است . با این حال خانم Kazimi به سیستم حقوقی محلی اعتقادی ندارد . او گفت که یکی دیگر از افرادی که در پناه‌گاه هستند یک دختر ۱۴ ساله است که توسط یک مرد مسن مورد تجاوز قرار گرفته‌است . دادگاه به هر دوی آن‌ها دستور داد تا به جرم زنا تلاش کنند و اتهام تجاوز را حذف کنند.

زکیه اکنون پنجمین ماه خود را در این پناه‌گاه ثبت کرده‌است . او اجازه تلفن در آنجا را ندارد و نتوانسته است با محمد علی صحبت کند .

محمد زمان ، پدر زکیه ، همراه با بچه‌های دیگر در خانه in . آقای زمان تهدید به کشتن زکیه را انکار کرد .

اعتبار

مائوریسیو لیما برای نیویورک‌تایمز

تصویر

محمد زمان ، پدر زکیه ، همراه با بچه‌های دیگر در خانه in . آقای زمان تهدید کرد که Zakia.Cred itMauricio لیما برای نیویورک‌تایمز را خواهد کشت

او در مصاحبه با وزارت زنان Bamian گفت : " من بسیار نگران این هستم که خانواده‌ام در تلاش برای آسیب رساندن به او و خانواده‌اش هستند .

advertisement

محمد علی در این وزارتخانه به طور جداگانه مصاحبه شد و گفت : " داستان ما مانند شیرین و فرهاد است . ما در چنین داستانی گرفتار هستیم ."

شیرین در نسخه افغانی داستان فارسی توسط یک شاهزاده ثروتمند و همچنین فرهاد بی‌پول مورد استقبال قرار گرفته‌است . او به فرهاد می‌گوید که اگر بتواند چهره کوه را با تبر از بین ببرد به جای شاهزاده با او ازدواج خواهد کرد . او ماه‌ها تلاش می‌کند و وقتی شاهزاده می‌بیند که او واقعا ً می‌خواهد کوه را برای او حرکت دهد ، یک زن را برای گفتن فرهاد به فرهاد می‌فرستد که شیرین ازدواج‌کرده است . فرهاد خودش را می‌کشد و وقتی که او از مرگش مطلع می‌شود شیرین است .

محمد علی گفت : " من هنوز بر سر قولم هستم . شیرین و فرهاد می‌دانند که در این دنیای موقت ممکن است آن‌ها به هم برسند اما خدا می‌داند که ممکن است این کار را در جهان بعدی انجام دهند و آرزوی من نیز همین است .

او افزود : " اگر آن‌ها مرا از او جدا کنند ، اگر اتفاقی برای او بیفتد ، من خودکشی خواهم کرد ."

محمد علی گفت که او در حال حاضر با دقت زیادی در اطراف روستای خود حرکت می‌کند و از اینکه یک خانواده زکیه مورد حمله قرار گرفته‌است ، هراس دارد . او می‌گوید که او مسلح نیست - " من به اندازه یک پرونده ناخن ندارم " - اگرچه خانواده زکیه ادعا می‌کند که تفنگ باخود حمل می‌کند .

محمد زمان ، پدر aggrieved زکیه ، و برخی از برادرانش در این خانه محصور با گل نشسته و این داستان را به آن‌ها دادند . هفته گذشته به طور قابل‌ملاحظه‌ای تغییر کرده بود . پدر او گفت که زکیه ، به جای اینکه قبلا ً نامزد شده باشد ، به مقامات وزارت زنان گفته بود که زکیه در واقع ازدواج‌کرده است ، به پسر عمویش رسیده‌است و بنابراین نمی‌تواند دوباره ازدواج کند .

مقامات دادگاه گفتند که هیچ مدرکی وجود ندارد که درست باشد و زکیه این مساله را انکار کرد .

آقای زمان گفت که برادرزاده‌اش پیش از این حدود ۲۸، ۰۰۰ افغانی یا ۵۰۰ دلار به قیمت سه بز را پرداخت کرده‌است . او گفت : " آقای زمان گفت که می‌داند او می‌تواند خیلی بیشتر تلاش کند ، اما او برادرزاده من است و من نمی‌خواستم او را فریب دهم ."

به علت تاخیر در ترتیب دادن یک جشن عروسی ، او گفت که این ازدواج هرگز تحقق نیافت . در همین حال ، محمد علی در صحنه حاضر شد و زکیه را به دام انداخت .

" ما به او صدمه نمی‌زنیم . آقای زمان که مدعی بود حتی یک سوهان ناخن هم به عنوان یک سلاح ندارد ، گفت : " ما هیچ کاری برای او انجام نمی‌دهیم ." ما می‌دانیم که این پسر او را فریب داده‌است . تقصیر او نبود . ما فقط می‌خواهیم او به خانه بیاید ."



منبع سایت سربازی