سربازی

پرچم‌های سرخ برای سربازان مهاجر : والدین را صدا می‌زدند و می‌خندیدند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اعتبار

استیون مک نیو / اسوشیتد پرس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نویسنده : دیو

ای .

یکی از اعضای ارتش به دلیل اینکه والدین خود را به هند فرستاد تا به یک آپارتمان مدرن نقل‌مکان کنند , از بین رفتند . یکی دیگر از آن‌ها به خاطر تماس با مادرش در میانمار هر هفته و برای بازی در بازی‌های ویدیویی با او مقصر شناخته شد . و بعد از اینکه مصاحبه‌کننده یک آگهی ضد جاسوسی را انجام داد , یک خطر امنیتی عمده به او داده شد .

فقدان ارتباطات بین فردی و مهارت‌های ارتباطی . "

هر سه نفر در ارتش تحت یک برنامه ویژه که به مهاجران قول می‌دهد که به مهاجران با زبان با ارزش و مهارت‌های پزشکی با سرعت به شهروندی متعهد است , ثبت‌نام کرده‌اند . و هر سه مورد تهدید امنیتی توسط یک سیستم دفاعی اداره دفاع بودند که از زمان راه‌اندازی مجدد به طور فزاینده‌ای سختگیرانه شده‌است .

در ماهه‌ای اخیر ارتش به طور ناگهانی شماری از نیروهای داوطلب واجد شرایط را اخراج کرده‌است که به دلیل روابط خارجی آن‌ها , برخی از آن‌ها به دلایل بی‌اهمیت و یا نادرست به نظر می‌رسند . و بیشتر در برزخ بودن .

وزارت دفاع , با چندین دادخواست , پس از این ماه عقب‌نشینی کرد و زمانی که مساله را مرور کرد , تخلیه را متوقف کرد . این گزارش در یک بایگانی دادگاه این هفته اعلام کرد که مجددا ً سه دوجین نیروی تازه اخراج شده را مجدداً راه‌اندازی کرده و اقامه دعوی را علیه دیگران به تعویق انداخته‌است .

ارتش ادعا می‌کند که بررسی دقیق و دقیق آن که منجر به تاخیرات طولانی و تاخیرات طولانی شده و دوره نام‌نویسی حداقل یک سوم از نیروهای تازه جذب‌شده فعلی را به خود اختصاص داده‌است , برای خروج مهاجرانی که ممکن است به امنیت ملی آسیب برسانند , ضروری است .

اما بسیاری از سربازان مهاجر که به عنوان خطرات امنیتی شناخته شده‌اند هیچ ارتباطی با گروه‌های تروریستی یا آژانس‌های جاسوسی خارجی ندارند . در عوض , گزارش‌های منتشر شده از طریق آزادی عمل اطلاعات توسط نیروهای تازه نشان می‌دهد که آن‌ها برای تماس‌های تلفنی معمول به خویشاوندان خارجی یا ارتباطات مالی دنیوی با کشورهای زاده خود مقصر هستند . این گزارش‌ها همچنین مملو از اشتباه‌ات بوده‌اند که گاهی اوقات شامل کشور مبدا می‌شوند .

یکی از سخنگویان پنتاگون گفت که ارتش قصد تغییر سیاست گزینش خود را ندارد .

او در بیانیه‌ای گفت : " همه نیروهای تازه , از جمله سربازان تازه‌کار , باید استانداردهای بالای خدمت سربازی را برآورده کنند . " " اگر یک بررسی پیش‌زمینه اطلاعاتی را افشا کند که رد صلاحیت خاصی از خدمت سربازی را رد می‌کند , پس آن استخدام , مانند هر استخدام دیگری با یک رد صلاحیت مشابه , یا از قرارداد ثبت‌نام خود آزاد می‌شود یا از خدمت خود او جدا می‌شود . "

یک کارمند استخدام از نپال که در ذخایر ارتش خدمت می‌کند و به تازگی نتایج ارزیابی ضد جاسوسی اش را به دست آورده‌است , گفت : " من حتی نمی‌دانستم چه می‌خوانم . " آن را " خطر بالقوه " نامید . "

رحیم زاد , پسر یک کارمند بهداشت و یک معلم مدرسه , برای تحصیل مدرک کارشناسی‌ارشد در علوم کشاورزی به ایالات‌متحده آمد . او اکنون در درجه دومی در تجزیه و تحلیل داده‌ها کار می‌کند . او در ارتش نام‌نویسی کرده‌است که با وعده شهروندی آمریکا جذب می‌شود و به طور مرتب با واحد ذخیره خود در ماها شرکت می‌کند .


منبع سایت سربازی

سربازی

در بازگشت به فورت هود ، سوتو از مشورت خبر نداشت . دو سال در دوره نام‌نویسی خود باقی ماند ، و او در تلاش بود تا با زندگی آهسته‌تر از خر خر خر خود را بر روی یک پست stateside وفق دهد . او خواستار بازگشت به عمل شد، از طریق انتقال به بخش ۸۲ هوابرد ، که در اوایل سال ۲۰۱۰ او را به پورت پرنس ، هائیتی ، برای معافیت از زلزله فرستاد . او در ماه آوریل در حال کمک به صدور غذا برای بازماندگان بود که در مورد خروج افراد از کورنگال به او گوش داد . در یک سطح فهمید . روی هم دیگر خرد شده بود . چرا سال‌ها طول کشید تا اشتباه‌ات را تصدیق کنم ؟ مات و مبهوت مانده بود . ناگهان ، تو می‌دونی که شاید این کار نمی‌کنه ؟ اما او هنوز در ارتش بود و ناظران مراقب و وظایف اجرا بودند . او به دنبال الگویی که در سن ۱۸ سالگی یاد گرفت ، زمانی که دوستانش و sergeants شروع به مردن کردند . بند آمد .

در سال ۲۰۱۱ ، واحد او به عراق فرستاده شد تا به یک عقب‌نشینی آمریکایی دیگر کمک کند . اکنون او یک گروهبان و رهبر تیم در سومین استقرار بود . او قدرت و تجربه ، شکاکیت و خالکوبی را به دست اورده بود . زمان سوتو در عراق شبیه تور افغان نبود . او و تیم او بخشی از یک نیروی امنیتی محیطی بودند که از فرودگاه‌ها به عنوان هواپیماهایی محافظت می‌شد که هر چیزی که پنتاگون می‌خواست نگه دارد را باخود حمل می‌کردند . به نظر می‌رسید که شورشیان تصمیم گرفته‌اند که آن‌ها را رها کنند . سوتو هیچ اقدام مستقیمی را مشاهده نکرد ؛ بیشتر وقت خود را در سالن ورزش صرف کرد تا گشت . اما یاد گرفته بود که در مورد روایت‌های رسمی نظامی تردید کند . هنگامی که او در اواخر آن سال به کویت پرواز کرد ، در میان آخرین آمریکایی که ( قبل از سقوط نیروهای عراقی در مواجه با تهاجم دولت اسلامی پنتاگون را به عقب می‌راند ) ، احساس نمی‌کرد که صلح تضمین شده‌است . رقابت خشونت‌آمیز برای عراق به پایان نرسیده بود .

تا آن زمان جنگ در افغانستان فعالیت‌های دولت اوباما را جذب کرده بود تا آن را بچرخاند . موج سربازان آمریکایی و ناتو که پس از سفر شرکت Viper به crested رسید، باعث شد تا خبره‌ای بیشتری در مورد جنگ در مکان‌هایی که چند نفر از آمریکایی‌ها قبل از آن شنیده بودند ، بیاورد . هجوم پول ، تجهیزات و مشاوران ارتش افغان و تعداد پلیس را افزایش داده و نیروهای تازه را بر روی زمین توزیع کرده‌است . آخرین طرح برای آمریکایی‌ها این بود که کشور را امن کنند ، خدمات دولتی را هدایت کنند و سپس حومه شهر را به سربازان افغان تحویل دهند .

برای همه همکارانم درد بیشتری حس نمی‌کنم .

فقط شامپاین

بیایید آسمان را مزه کنیم .

زمان خیلی واضح است . شش سال پس از ترک ارتش ، سوتو هنوز شب را در بیداری گذرانده است و می‌کوشد تا با سفر کورنگال خود به اینجا بیاید . این پشیمانی یا ضربه جنگی نبود که او را تهی کرده بود. این خاطره سربازان از دست رفته بود ، یک اندوه ماندگار که با درکی کامل‌تر مخلوط شده بود که می‌توانست احساس یک نفرین را داشته باشد . اغلب ، هنگامی که سوتو upon در خدمت خود دید ، بین the و رک‌گویی متضاد اسیر شد . او گفت : " من نمی‌توانم بگویم که مردم بخاطر هیچ چیز جان باختند و من نمی‌خواهم بگویم که مردم بخاطر هیچ چیز جان باختند ."

در پارک سنت جیمز در برونکس بسکتبال بازی می‌کرد .

اعتبار

دوین Yalkin برای نیویورک‌تایمز

در پارک سنت جیمز در the itDevin برای نیویورک‌تایمز بسکتبال بازی می‌کرد.

اواخر بهار امسال ، قبل از یک جلسه ضبط در یک استودیوی صوتی اجاره‌ای در نزدیکی میدان تایمز ، Soto سوتو در خیابان موریس از مادربزرگش دیدن کرد . او و پدرش از میان گنجه‌ای که یونیفرم کهنه و یادگارها را از دوره نام‌نویسی خود داشتند ، نگاه کردند . در این مجموعه یک جعبه کوچک تحویل سایت آمازون قرار داشت . در سال ۲۰۰۸ ، زمانی که یک هلیکوپتر حامل پست به the کورنگال واقع در سال ۲۰۰۸ رسید ، بسته را دریافت کرده بود . نوار آن پاره شده‌بود ، اما محتویات آن دست‌نخورده باقی مانده بود - یک جلد کاغذی که به رنگ سبز پیچیده شده بود . روبان طلایی آن دست‌نخورده بود . این نسخه از کتاب " The Catcher in the " بود که برای ۳۳ امین سالگرد تولد گروهبان Cox سفارش داده بود . بعد از مرگ کاکس رسیده بود .


منبع سایت سربازی

سربازی

افسران گردان و فرمانده گردان آن‌ها از رویکرد متفاوتی حمایت می‌کردند . یکی از ارکان اصلی استراتژی آمریکا , مبارزه دور از مراکز جمعیتی بود , که ارتش گاهی اوقات موقعیت‌های بازدارنده نامیده می‌شد . سربازان دریافتند که فرضیات این تفکر ضعیف هستند . در ماه مه , جنگجویان طالبان یک پاسگاه کوهستانی مشرف بر رودخانه کونر را شکست دادند و سه سرباز آمریکایی , دو سرباز زره‌پوش و سه سرباز افغان را کشتند و سایر سربازان افغانی را به اسارت گرفتند . پس از آن , ستوان رودریگز با یک گروهبان اطلاعاتی صحبت کرد که به این نتیجه رسیده بود که بسیاری از مبارزان جنبش اسلامی ازبکستان در جاه‌ای دیگر , از جمله در دره کونار در حال نبرد هستند . این تفکر آمریکایی را به چالش کشید . مبارزان طالبان مسدود نشده اند . به زحمت می‌توانستند دره را ترک کنند .

سوتو در هفته‌های اخیر در دره احساس نگرانی کرد . عکسی از او پس از کشته شدن او در نیویورک‌تایمز دیده شده‌است . در سراسر شهر کلمه به گوش می‌رسید . در آپارتمان او در خیابان موریس در برونکس , مادربزرگش به عکس خیره شد و گریه کرد . دوستانش او را در فیسبوک و ایمیل نوشتند و از او خواستند که امنیت خود را حفظ کند . توجه داشت . سوتو دنیای خود را به یک رژیم غرشی تبدیل کرده بود و یک دید خاص به خود گرفته بود . انتظار کشته شدن را اسان‌تر می‌کرد . اکنون احساس می‌کرد که دیگر نخواهد مرد .

تا اواسط ژوئن , تمام چیزی که باقی مانده بود یک هلیکوپتر بود که به وسیله تاریکی به بگرام منتقل می‌شد . او و گروه کوچکی از سربازان در منطقه فرود روی شن و گرد و خاک نشسته بودند و پشتش به کوله‌پشتی پر بود . آن‌ها نزدیک خلیج مکانیک بودند , جایی که بقایای مردانی که آن‌ها می‌دانستند در کیسه‌های بدن برای پرواز به خانه منتظر بودند . سفرش چند دقیقه طول کشید .

گروهبان اول آمد . وقتی هواپیما فرود آمد گرد و خاک چرخید . او سوتو را گرفت و داد زد. این کیست ? "

" سوتو او فریاد زد

سوتو را گرامی می‌داشت . احترام بیش از مدال بود . برخلاف چند مدال که دیده بود معتبر بود . او خود را روی صندلی انداخت و روی صندلی‌اش نشست . او وحشت زده بود - این جایی است که آن‌ها شلیک می‌کنند , اما هلیکوپتر به سرعت منطقه خطر را پاک‌سازی کرد و حتی پرواز کرد .

پس از ترک افغانستان , فرماندهان جدید مسئول این دره ارزیابی‌های ماموران خروجی را تایید کردند و سعی کردند تا پست مرزی کورنگال را ببندند . در ارزیابی مجدد کمپین در شمال شرق افغانستان که در اواسط ماه مارس منتشر شد , آن‌ها به این نتیجه رسیدند که " محدودیت‌های منابع و تجدید حیات دشمن باعث ایجاد نوعی ضرورت تریاژ در منطقه شده‌است . آن‌ها افزودند : " مواضع مستحکم از راه دور " , نیروهای امنیتی محدود را در نبردی فرسایشی که در آن ابتکار به شورشیان وابسته است , بستند . اگرچه بن‌لادن با پیش‌بینی‌های خوش بینانه خود , این سند به یک توصیف از شکست رسید . این روزنامه آنچه را که " سوتو " از دست‌اول می‌شناخت , به دست آورد . فرماندهان جدید این نیروها را به سمت پایین‌دست پیشنهاد دادند , به شهرهایی که بیشتر افغان‌ها در آن زندگی می‌کردند . سرنوشت این پاسگاه مشخص شد . بسته خواهد شد .

اواخر این بهار , قبل از یک جلسه ضبط در یک استودیوی صوتی در نزدیکی میدان تایمز , سوتو در خیابان موریس از مادربزرگش دیدن کرد . او و پدرش به یک کمد نگاه کردند که لباس‌های کهنه و یادگاری از خدمت سربازی خود گرفته بود . در این مجموعه جعبه کوچک تحویل آمازون بود . " سوتو " ( سوتو ) این بسته را در زمانی که یک هلیکوپتر پستی خود را به قرارگاه پیشین کورنگال در شهر پیشاور آورد , دریافت کرده بود . نوار آن پاره شده‌بود , اما محتویات آن دست‌نخورده باقی ماند - یک کتاب جلد کاغذی به رنگ سبز . روبان طلایی آن دست‌نخورده بود . آن کپی از " شکارچی در چاودار " بود که دستور داده بود گروهبان آقای کاکس را به سن بیست و سوم برسد . پس از مرگ کاکس .


منبع سایت سربازی

سربازی

یک کارمند استخدام از نپال که در ذخایر ارتش خدمت می‌کند و به تازگی نتایج ارزیابی ضد جاسوسی اش را به دست آورده‌است , گفت : " من حتی نمی‌دانستم چه می‌خوانم . " آن را " خطر بالقوه " نامید . "

رحیم زاد , پسر یک کارمند بهداشت و یک معلم مدرسه , برای تحصیل مدرک کارشناسی‌ارشد در علوم کشاورزی به ایالات‌متحده آمد . او اکنون در درجه دومی در تجزیه و تحلیل داده‌ها کار می‌کند . او در ارتش نام‌نویسی کرده‌است که با وعده شهروندی آمریکا جذب می‌شود و به طور مرتب با واحد ذخیره خود در ماها شرکت می‌کند .

او گفت : " این باعث افتخار من می‌شود . "

گزارش ضد جاسوسی او گفت که او یک خطر امنیتی است , زیرا دولت فدرال برای تحصیلات لیسانس خود پول پرداخت کرده و ممکن است بر او تاثیر بگذارد . اما او گفت که از طریق کالج راه خود را پرداخت کرده‌است .

او گفت : " کاملا ً بی‌پایه است . " من حتی نمی‌توانم بفهمم که این اطلاعات را کجا آورده‌اند . "

این برنامه برای توده‌های نظامی که برای منافع ملی حیاتی بودند, در طول جرج دبلیو بوش ایجاد شد . حکومت بوش بیش از ۴۰۰ سرباز از طریق این برنامه ثبت‌نام کرده‌اند که تقریبا ً همه آن‌ها در ارتش هستند. در بخش دفاع , وزارت دفاع شروع به نیاز به همه نیروهای تازه استخدام کرد , حتی آن‌هایی که در مشاغل غیر شغلی مانند دفترداران و فروشندگان سوخت کار می‌کردند , تا از طریق مصاحبه‌های طولانی و بررسی‌های زمینه به طور معمول فقط برای نیروهای نظامی نیاز به پاک‌سازی مخفیانه داشتند . در حال حاضر , نیروهای نظامی اغلب بیشتر از کارکنان امنیتی مورد بررسی قرار می‌گیرند .

موشکافی شدیدتری به سرعت منجر به تجمع هزاران سرباز در انتظار ترخیص شد . طبق گفته مارگارت دی . سهام , یک سرهنگ بازنشسته ارتش که به ایجاد برنامه آموزشی کمک کرد . او اکنون یک وکیل مهاجرت است که تعداد سربازان برنامه را نشان می‌دهد .

آیا از ارتش اخراج شده‌اید چون شما مهاجر هستید ?

یک مسئول استخدام ارتش در یک نمایشگاه شغلی در ماها .

اعتبار

( آسوشیتدپرس / آسوشیتدپرس)

یک مسئول استخدام ارتش در یک نمایشگاه شغلی در دفتر مطبوعاتی ای .

۲۲ ژوییه ۲۰۰۷

برای سال‌ها , وزارت دفاع به مهاجران در ایالات‌متحده یک مسیر سریع برای شهروندی را از طریق خدمات نظامی ارائه کرده‌است , اما در روز پنج شنبه , اسوشیتد پرس گزارش داد که به عنوان حداقل دو مرد و زنانی که در ارتش استخدام شده‌اند و سپس به طور غیر منتظره‌ای پیش از ملاقات با زمان مورد نیاز در خدمت مرخص شده‌اند . این گزارش تغییرات سیاست اخیر تحت مدیریت ترامپ را دنبال می‌کند که نیروهای مسلح را هدایت کرده‌است تا قبل از رسیدن به آموزش پایه , چک‌های امنیتی استخدام نیروهای خارجی را افزایش دهد . اگر شما به طور غیر منتظره‌ای از ارتش اخراج شده‌اید به دلیل وضعیت مهاجرت شما می‌خواهیم داستان آینده را از شما بشنویم .

در خبرنامه جنگ مشترک شوید

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

باب

دیوید هیکس / نیویورک‌تایمز

ای .

به جنگ خوش آمدید , یک خبرنامه هفتگی درباره تجربیات و هزینه‌های جنگ با داستان‌هایی از روزنامه تایمز و صداهای بیرون .

روزنامه نیویورک‌تایمز " s تایمز " در وبلاگ جنگ با یک گروه کوچک اما مشتاق و یک گروه سرسخت از مشارکت کنندگان معمولی اداره می‌شد . این روزنامه در ماه مارس ۲۰۱۰ تحت کنترل مجله نیویورک‌تایمز درآمد .

این خبرنامه هر هفته داستان‌های اصلی منتشر شده توسط تیم جنگ و همکاران مهمان را برجسته می‌کند . همچنین مروری بر آخرین اخبار مربوط به دوران جنگ و پیامد آن ارائه می‌دهد .


منبع سایت سربازی

سربازی

صدایی فریاد زد : " Dewater ؟ "

جوابی نیامد . Pfc. ریچارد Dewater در Aliabad نبود .

Nausea سوتو را در سوتو پرورش داد . او به پاسگاه خود رفت ، در صورتی که Dewater بازگشته بود . Dewater آنجا نبود . nightfall نزدیک بود . سربازان از پل‌ها عبور کردند . گروه از میان مزارع گندم به محل انفجار منتقل شدند .

صدایی گفت : " من او را پیدا کردم . " سوتو دوباره به دور خود چرخید . یک گروهبان آنجا بود . گروهبان گفت : " نگاه کنید ، نگاه کنید ، و یک چراغ‌قوه را در زیر سایبان یک درخت آویزان کرد . بدن بی‌جان Dewater از یک شاخه آویزان بود . کلاه‌خود بر سر داشت . یک پایش را از دست داده بود .

گروهبان دیگر از درخت بالا رفت و Dewater را آزاد کرد . سربازان او را روی تخت‌روان گذاشتند . آهسته به طرف رودخانه راه افتادند ، نفس نفس می‌زدند و تقلا می‌کردند تا دوست خود را باخود حمل کنند.

سربازان افغانی در پلکان مراقب بودند. یکی از آن‌ها دوربین را بالا برد . چیزی در سوتو به هم خورد . او در مقابل لنز قدم برداشت و گفت: " چه کار داری می‌کنی ، مرد ؟ او فریاد زد : " شما فکر می‌کنید چه چیزی عکس می‌گیرید ؟ ما از تو عکس نمی‌گیریم . او مرد را هل داد و گفت : " آن دوربین را زمین بگذارید ." سربازان افغانی از هم جدا شدند . دسته دسته به جاده رسیدند و به شمال پیچیدند و در تاریکی و باران سرد راه افتادند .

پانزدهم آوریل ۲۰۰۹

Pfc. ریچارد Dewater کمی قبل از حمله به Laneyal رفت .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

 "ریچارد Richard" ( Richard Dewater ) به زودی قبل از the itTyler هیکس / نیویورک‌تایمز ، به Laneyal رفت .

Dewater از کنار رودخانه عبور می‌کنند . کمی بعد او توسط یک I.E.D. کشته شد .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

Dewater از کنار رودخانه عبور می‌کنند . کمی بعد او توسط یک I.E.D کشته شد . CreditTyler هیکس / نیویورک‌تایمز

sprinting سوتو را پس از انفجار I.E.D. که در مسیر to قرار داشت ، تحت پوشش قرار داد .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

 " sprinting Soto" پس از انفجار یک I.E.D. در مسیر به "Laneyal.Cred itTyler هیکس / نیویورک‌تایمز " ( New York Times ) اقدام کرد .

سربازان پس از شبیخون به دامنه تپه عقب‌نشینی کردند و دود از پشت آن‌ها به هوا بلند شد .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

سربازان پس از شبیخون به دامنه تپه عقب‌نشینی کردند و دود سیگار دود از پشت سر them.Cred هیکس / نیویورک‌تایمز رسید .

متخصص استیون Halase یک تپه را پر از آب کرد .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

متخصص استیون Halase ( hillside.Cred itTyler up Hicks / نیویورک‌تایمز )

اندرو Tenut ، متخصص پوست ، پشت یک دیوار سنگی را گرفت .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

متخصص اندرو Tenut در پشت سنگی به نام itTyler هیکس / نیویورک‌تایمز پنهان می‌شود .

سربازان فرسوده در Aliabad پس از این حمله دوباره در حال سازماندهی مجدد خود هستند .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز

سربازان Exhausted در Aliabad پس از the itTyler هیکس / نیویورک‌تایمز گروه‌بندی می‌شوند.

اواخر ماه بعد ، یک محصول جدید از سربازان پیاده از بخش چهارم پیاده وارد پاسگاه شد تا جایگزین شرکت Viper شود . آن‌ها به خوبی تراشیده بودند و به وضوح مناسب بودند، لباس‌های تمیز می‌پوشیدند و rucksacks و کیسه‌های آب جدید حمل می‌کردند . آن‌ها به کمپانی Viper انرژی که به طور ضعیفی در مورد خودش به خاطر می‌آورد ، متهم شدند . او اندیشید ، همه ما می‌خواهیم که آن‌ها موفق شوند . اما چیزهای زیادی برای گفتن به آن‌ها وجود داشت و زمان کافی نبود ، و برخی از آن‌ها که خود آگاه از پر کردن در پشت یک واحد مجرب بودند ، به دستور او سیخ شدند . کورنگال Outpost دوباره در حال تغییر بود ، حتی هنگامی که ارتش شایستگی حضور در دره را نداشت .

آن ماه ، فرمانده Viper ، کاپیتان Howell ، نامه‌ای از بزرگان به نصرالله ، رهبر محلی طالبان ، فرستاد و کناره‌گیری سنجیده را در قبال تعهد طالبان برای آشتی با دولت افغانستان و عدم استفاده از کورنگال به مرحله حملات اعلام کرد . یک نامه بازگشته است و می‌گوید که اگر آمریکایی‌ها به اسلام تبدیل شوند ، شاید احزاب بتوانند معامله‌ای انجام دهند . تا آن زمان نصرالله گفت : نیویورک و لندن باید بسوزد .

Soto سوتو ، و گروهبان جوشوا ترودل را در یک بنای یادبود برای Dewater کلاس اول قرار داد .

اعتبار

تایلر هیکس / نیویورک‌تایمز


منبع سایت سربازی